وبلاگ شخصی مجید بابایی



گام دوازدهم

نخستین دغدغه های برنامه ریزی تولید از آن چه کسی بود ؟

در گام پیشین و در مبحث پیشگامان مهندسی صنایع در قرن بیستم از فردریک تیلور به عنوان پدر مدیریت علمی نام بردیم و سپس تصمیم بر آن شد تا به سراغ هنری گانت برویم .

گانت نیز یک مهندس هم عصر تیلور بود که در توسعه تفکر مدیریتی تاثیر بسزایی داشت . اهم فعالیت های او به سال های همکاری با تیلور و به عنوان مشاور باز میگردد . او نخستین کسیست که مسایل برنامه ریزی تولید را مطرح نمود و با علاقه و توجهی که به هزینه های تولید ، انتخاب مناسب کارگران و آموزش آنها و نقش پاداش های نقدی در تولید نشان داد ، قدم های ارزنده ای در این زمینه ها برداشت . اهم تلاشهای او را میتوان در موارد ذیل خلاصه نمود :

1- فعالیت در زمینه سیستم های انگیزشی و تقویتی برای کارگران.

2- تقویت مدیریت و حمایت از آموزش کارگران.

3- توجه به مسئولیت های اجتماعی در تجارت و صنعت  .

4- ارزیابی نتایج مدیریت به وسیله نمودارهای گانت و دیگر روش ها.

جالب اینجاست که علیرغم آنکه تیلور و گانت با هم کار میکردند نظریاتشان در باب مدیریت علمی با یکدیگر متفاوت بود ؛ تیلور به خصوصیات علمی و تکنولوژیک کار در صنعت علاقه مند بود ، حال آنکه گانت به مسایل و فاکتورهای انسانی توجه بیشتری داشت .


گام یازدهم


آیا پدر مدیریت علمی را میشناسید ؟

شخصی که او را به عنوان پدر مدیریت علمی میشناسیم فردریک تیلور (1915-1856) است . وی یک مهندس مکانیک بود که در طول فعالیت خود در صنایع فولاد سازی ، روش بهتری برای انجام فعالیت های کارگری پایه گذاری کرد و به این ترتیب اولین فردی شد که یک فرضیه کامل در اصول مدیریت و مطالعه روش ها پایه گذاری نمود ؛ به بیان بهتر زمینه کاری وی بهره وری بود . او بیش از همه در توسعه رشته مهندسی صنایع به صورت منظم و تعریف شده نقش داشته اما هیچگاه در نوشته هایش اصطلاح مهندسی صنایع را به کار نبرده و از ترکیب مدیریت علمی برای کارهایش استفاده نموده است . دو کتاب تیلور به نام های مدیریت کارخانه و اصول  مدیریت علمی از نخستین آثاری هستند که در آنها به طور منطقی و برنامه ریزی شده مسایل مدیریت تولید و کارخانه مورد بررسی قرار گرفته اند . فرمول تیلور برای به حداکثر رساندن سطح تولید شامل سه عنصر کار مشخص ، زمان مشخص و روش مشخص بود که این فرمول از مفاهیم پایه ای مهندسی صنایع به شمار میرود .

جیمز چاپمن نقش بی نظیر تیلور را چنین عنوان نموده است :

1- تعیین علمی استانداردهای کار

2- سیستم پرداخت دستمزد بر مبنای استانداردی از کار انجام شده توسط هر کارگر

3- ریاست وظیفه ای

4- انقلاب فکری که تیلور آن راپیش نیاز برپایی و اجرای مدیریت علمی میدانست.

 

شناخت پیشگامان مهندسی صنایع را در قرن بیستم با فردریک تیلور آغاز نمودیم و در گام بعدی با هنری گانت راهمان را ادامه خواهیم داد .

 


گام دهم

پیشگامان پروسه شکل گیری مهندسی صنایع در نیمه دوم قرن نوزدهم چه کسانی بودند ؟

در ادامه معرفی نظریه پردازان صنعتی قرن نوزدهم به نیمه دوم این قرن میرسیم : در دهه 1850 دانیل.ی.مکالیوم در ارتباط با موارداستفاده چارت و نمودار در نشان دادن ترکیب سازمانی و کاربرد منظم مدیریت در سازمان راه آهن مباحث خویش را بیان داشت .

دبلیو.ی.جنیوتر در دهه 1870 میلادی ، مطالعاتی در باب حرکت و خستگی کارگران و تاثیر وسایل مختلف بر روی کار ارائه نموده است .

در سال 1881 بود که جوزف وارتون ، درس مدیریت را در سطح کالج به وجود آورد. هانری میکالیف در دهه ، 1880 نظریاتی در مورد علم اداره و شرکت در سود کارخانه ارائه نمود.

فردریک هالسی متفکر دیگری بود که در باب سیستم پاداش نظریات خویش را بیان نمود .

به قرن بیستم میرسیم ؛ سال هایی که شتاب مضاعفی را در تکامل مهندسی صنایع با خود به همراه داشت . قرن بیستم را در گام یازدهم با پدر مدیریت علمی آغاز خواهیم نمود .


گام نهم

متفکران و نظریه پردازان عرصه صنعت در نیمه نخست قرن نوزدهم چه کسانی بودند ؟

جیمز وات ، نامی آشناست که بیشتر از او در درس های فیزیک و مکانیک شنیده ایم ؛ اما جالب است بدانیم که وی در اوائل قرن نوزدهم نظریاتی ارزشمند در باب روش های استاندارد عملیاتی ، متد های کار ، طرح ریزی ، دستمزد ، زمان های استاندارد ، اطلاعات استاندارد ، بیمه کارکنان و موارد کاربرد بازرسی و حسابداری بیان نموده است . لیستی طویل و موضوعاتی پراهمیت هستند ، چنین فکر نمی کنید ؟!

رابرت اون ، نظریه پرداز دیگری بود که احتیاج به استفاده و کاربری عملیات کارگزینی را صراحتا بیان نمود و مسئولیت آموزش کارگران را بر عهده مدیریت نهاد ؛ وی همچنین برای کارگران ، خانه و امکانات معیشتی مناسب درنظر گرفت.

جیمز میل ، در دهه 1820 حرکات انسانی را تجزیه ، تحلیل و تلفیق نمود.

چار بیچ متفکر دیگری بود که در دهه 1830 روشهای علمی انجام کار را مورد تایید قرارداد ؛ تشریح مختصات شغل را تاکید نمود و در موضوعاتی چون تقسیم کار ، مطالعه حرکت ، زمان حسابداری قیمت تمام شده و نیز عوامل موثر بر کارایی کارکنان ، نظریاتی ارزشمند بیان نمود.

جیمز استوارت میل ، این بار در دهه ، 1850 مباحثی در باب حوزه نظارت ، وحدت فرماندهی ، نظارت کاری و اداری ، تقسیم کار و نیز حقوق و دستمزد ارائه نمود .

هنری یور ، در همان زمان ( دهه  1850 ) درمورد اصول سازمان ، ارتباطات و اطلاعات مورد استفاده در سازمان نظریاتی ارائه داد .

در گام دهم ، پیشگامان نیمه دوم قرن نوزدهم را به بررسی خواهیم نشست  .


گام هشتم

نخستین پیشگامان شکل گیری مهندسی صنایع چه کسانی بوده اند ؟

با ظهور انقلاب صنعتی و پیشرفت چشمگیر دانش تکنولوژیکی بشر در قیاس با گذشته ، به تدریج مفاهیم نوینی در باب مدیریت و صنعت گشوده شد ؛ اگر چه در آن زمان هنوز مهندسی صنایع به زبان امروزین آن وجود نداشت اما ارائه دهندگان این نظریات را آغازین پژوهشگران علم مهندسی صنایع به شمار میآوریم . بی تردید پروسه تکامل مهندسی صنایع تا مرز کنونی آن مرهون تمامی این تلاشها و تفکرات است . با هم به معرفی بزرگان اندیشه در قرون پیشین می پردازیم ؛ این روند را با متفکرین قرن هجدهم آغاز مینماییم :

آدام اسمیت ، بی تردید نامی آشنا در عرصه علم و دانش بشریست . وی در دورانی مقارن با انقلاب صنعتی (نیمه دوم قرن هجدهم ) فوائد تخصصی کردن کارها برای کارگران کارخانه را مورد توجه قرارداده و درباره مفاهیم  نظارت و محاسبات بازده سرمایه ، نظریاتی ارزشمند ارائه نمود . آدام اسمیت که از وی به عنوان مبتکر تقسیم کار یاد می شود یکی از پیشگامان ارزشمند پیشرفت دانش و آگاهی بوده است .


توماس جفرسون نیز در اواخر قرن هجدهم در طی تحقیقات خود ، توجه متخصصین را به قسمت های قابل تعویض سازمان جلب نمود .

الی ویتنی نیز نظریه پرداز دیگری بود که در سالهای پایانی دهه 1790 میلادی نظریاتی ارزشمند در ارتباط با کنترل کیفیت ، مدیریت و نیز حسابداری قیمت تمام شده ارائه نمود .

باید اذعان نمود که بی شک این سه تن تنها نمونه ای هستند از تمامی آنانی که آشکارا و نهان برای روند صعودی دانش مهندسی و بویژه مهندسی صنایع در قرن هجدهم کوشیده اند و نتیجه این تلاشها امروزه در اختیار ما قرار گرفته است ؛ برماست که راه آنان را در جهت نیل به تکامل حقیقی و همه جانبه انسانی ادامه دهیم .
در گام آتی با هم بزرگان تفکر صنعتی در قرن نوزدهم را خواهیم شناخت .


جامایکا :

قبل از آنکه از رودخانه عبور کنی ، به تمساح نگو " دهن گنده "

تفسیر : تا وقتی به کسی نیاز داری ، او را تحمل کن و با او مدارا کن.

 

هاییتی :

اگر میخواهی جوجه هایت سر از تخم بیرون آورند ، خودت روی تخم مرغ ها بخواب .

تفسیر : اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی آن را به شخص دیگری غیر از خودت مسپار.

 

لاتین :

یک خرگوش احمق ، برای لانه ی خود سه ورودی تعبیه می کند.

تفسیر : اگر خواهان امنیت هستی ، عقل حکم می کند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آن ها ببندی.

 

آفریقا :

هر سوسک از دید مادرش به زیبایی غزال است.

تفسیر : به قول شاعر ، اگر در دیده ی مجنون نشینی ، به غیر از خوبی لیلی نبینی.

 

روسی :

بشکه خالی بلند ترین صدا را ایجاد می کند.

تفسیر :  هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهی بودت دارد.

 

ژاپنی :

اگر می خواهی جای رئیس ات بنشینی پس هلش بده بره بالا.

تفسیر : برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن.

 

اسپانیا :

برای پختن یک املت خوشمزه ، حداقل باید یک تخم مرغ شکست.

تفسیر : بدون صرف هزینه به نتیجه مطلوب  دست نخواهی یافت .

 

روسی :

هر که چاقوی بزرگی در دست دارد ، وما آشپز ماهری نیست .

تفسیر : دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست.

 

 


 

گام هفتم
پیشتازان تقسیم کار چه کسانی بودند ؟
همزمان با افزایش حجم تولید ، مساله تقسیم کار مطرح شد تا کارها تخصصی تر شده و بتوان کارگران را به کارهای متفاوتی واداشت . عموما تصور میشود روش های تقسیم کار ، در قرن بیستم و با تئوری های مدیریت علمی شکل گرفتند اما باید دانست که با شروع انقلاب صنعتی و تکاملش ، اینگونه روش ها نیز توسط بزرگانی چون آدام اسمیت به تدریج ابداع گردیدند اما از آنجا که کمیت محصولات در سطح پایینی بود ، تاثیر این متدها نیز چشمگیر نبود .
کریستوفر پولهم ، مخترع سوئدی را میتوان نخستین به کارگیرنده روشهای تقسیم کار به شمار آورد ؛ از جمله اقدامات وی ساخت ماشین های سکه زنی برای جرج اول پادشاه بریتانیا بود .
کریستوفر پولهم از طرفداران سرسخت استفاده از نیروی بخار بود ؛ او میکوشید تا در کلیه مراکز صنعتی نیروی بخار را جانشین نیروی انسانی کارگران سازند و خود در سال 1700 کارخانه ای برای ساخت ماشینآلات بخاری ساخت که با نیروی بخار کار میکرد . اما کسی که برای اولین بار به اصل تقسیم کار در دنیای جدید تولید ، صورتی گسترده و نظام یافته داد ، هنری فورد صنعت پیشه آمریکایی بود . فورد نخستین اتوموبیل خود را در سال 1893ساخت که دارای دو سیلندر بود و پس از آنکه خودش آن را 1600 کیلومتر راند ، به بهای دویست دلار فروخت و متعاقبا در سال 1899یک شرکت برای ساخت اتوموبیلی که خرج آن را خود تهیه کرده بود ، تاسیس نمود . نظر اصلی فورد ، ساخت نوعی اتوموبیل ارزان برای استفاده عموم بود و قصد داشت تا با بالابردن محصول کارخانه ، قیمت تمام شده محصول نهایی ارزان گردد ؛ بدین منظور وی دستور داد به جای آنکه کارگران به سراغ قسمت های مختلف اتوموبیل بروند و آنها را بر روی یکدیگر سوار کنند ، بر جای خود متوقف بمانند ؛ مطابق منظور فورد ، اجزای اساسی اتوموبیل که در انبارهای مخصوص گردآوری شده بودند ، در خطوط فرعی - که هر یک از آنها به سوار کردن یکی از واحدهای سازای اتوموبیل ( نظیر شاسی ، موتور و . ) تخصیص داده شده بود - به راه می افتادند و جملگی این خطوط به خط اصلی سوار کردن اتوموبیل منتهی میشدند .
بعدها اصولی که فورد برای تولید کالا در حجم بالا به کار برده بود در سایر موسسات صنعتی نیز اعمال گردیدند . هنری فورد در عین حال طرح هایی برای سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها به مورد اجرا گذارد ، به نحوی که به عنوان نمونه در سال ،  1914معادل سی میلیون دلار سهم از آن کارگران شد . داستان تقسیم کار در صنعت ، با مطالعات فردریک تیلور در باب مدیریت علمی شکل آکادمیک گرفت و یکی از ارکان زمینه ساز شکل گیری مهندسی صنایع در سالها بعد گردید .
در گام بعدی از نخستین پیشگامان مهندسی صنایع به معنای امروزین آن سخن خواهیم گفت .
علاقه مند نیستید تا بدانید پروسه شکل گیری رشته مان را به چه کسانی مرهونیم ؟! .

 


گام ششم
انقلاب صنعتی را بیشتر بشناسیم !
در گام پیشین در بیان تاریخچه مهندسی به سرفصل جدیدی رسیده بودیم : انقلاب صنعتی !
براستی از انقلاب صنعتی به عنوان موج نوین پیشرفت تولید و صنعت چه میدانیم ؟!
در اواخر قرن هیجدهم فعالیت های صنعتی توسعه بسیاری یافت ؛ ظهور اختراعات جدید به خصوص در زمینه صنعت نساجی همانند ماشین های ریسندگی ، دستگاه نخ تابی و دستگاه بافندگی برقی در این زمینه حائز اهمیت بودند . از سوی دیگر ، استفاده از موتور بخار این امکان را برای کارخانه ها فراهم ساخت تا روش کهن بهره جستن از آب به عنوان نیرو را کنار بگذارند . در کنار این و با گسترش اختراعات و توسعه تکنولوژی ، امکان استفاده از ماشین به جای انسان فراهم آمد و کارگاه های کوچک و سنتی جای خود را به کارخانه های بزرگتر و پیشرفته تر دادند و تولید دستی و محدود به تولید انبوه تبدیل گردید . این تحولات به واسطه وسعتی که داشت انقلاب صنعتی نامیده شد . تحت شرایط جدید اداره کارخانه ها دیگر به صورت سنتی امکان پذیر نبود ؛ با گذشت زمان و توسعه کارخانه ها ، نیاز به روش های علمی جهت مدیریت این گونه واحدها افزایش یافت و بدین سان زمینه های لازم جهت شکل گیری و ظهور مهندسی صنایع فراهم آمد .
در کنار هم و از گذشته های دور به قرن حاضر نزدیک شده ایم ؛ داستان ما با تبلور مهندسی صنایع ادامه خواهد یافت ؛ در گام آتی پیشتازان تقسیم کار را خواهیم شناخت .

 


گام پنجم
مفهوم کار را چگونه تعریف نماییم ؟
کار ، حاصل جمع تمامی فعالیت های فیزیکی و فکری انسان در جهت تولید کالاها و خدمات موردنیاز وی میباشد . هنگامیکه این فعالیت با هدف دریافت دستمزد انجام گیرد باید آن را کار یا شغل با دستمزد عنوان نمود . کار انسان ابتدایی برای اطمینان از حفظ و بقای خود و مستم رویارویی وی با طبیعت بود . با گذشت زمان ، با انجام کارهای کشاورزی میان ارتباط مسقیم نتایج کار و رفع نیازهای فردی انسان فاصله افتاد که به علت روند تکامل اقتصادی روزبه روز غیر مستقیم تر از پیش میشد.

این ارتباط با تبلور نخستین نظام معامله پایاپای بود که منجر به پیشرفت اقتصاد پولی شد . به مرور با تقسیم کار و تخصصی کردن آن ، ارتباط مستقیم میان کار و نیازهای انسان فاصله افتاده و درک معنای نهایی کار از سوی او به صورت غیر مستقیم درآمده است .
در دوران باستان کار به معنای فعالیت پَستی بود که برای افرادی پایین تر از یک شهروند تحصیلکرده و اشرافی در نظر گرفته میشد . در یونان باستان طبقات اشرافی طراحان دقیق فعالیت هایی بودند که برتری خود را در انجام موفقیت آمیز آن در حوزه های نظامی و شهری به اثبات برسانند ؛ این فعالیت ها به معنای انجام کارهای فیزیکی نبود ، بلکه کار توسط برده ها یا عوام به انجام میرسید . عوام جزو شهروندان آزاد بودند با این وجود مجبور بودند برای امرار معاش خود کار کنند ؛ از این رو نمیتوانستند حتی بخشی از فعالیت های خود را صرف فعالیت های اجتماعی برتر همانند هنرآموزی یا تجارت کنند . بعدها ، تحت تاثیر تعالیم مسیحیت ، کار تعریف اجتماعی مثبت و ارزشمندی پیدا نمود .
در سفر پیدایش تورات آمده است که دنیا در شش روز کار دقیق و پرزحمت خلق گردید و انسان به عنوان مظهر خداوند خوانده شد تا نه تنها در کار خود ، بلکه در اعمال دیگر نیز ، در روز هفتم از خالق پیروی کند .
کار فیزیکی و فکری ، هر دو به عنوان فضیلت اخلاقی محسوب میشدند ؛ این واقعیت که بسیاری از جوامع اروپایی به عنوان جامعه کاری نامیده میشوند ، میتواند ثمره اصول اخلاقی کار در کلیسای پروتستان باشد که از پایان قرن پانزدهم به بعد ، صرفنظر از طبقات اجتماعی گسترش یافته است . بدین ترتیب ، مفاهیم ادیان الهی همچون اسلام کار را به عنوان برترین فعالیت ، مقدس و موجب نزدیکی انسان به خداوند میدانند .
 


گام چهارم
تاریخچه مهندسی صنایع به چه زمانی باز میگردد ؟
اهرام ثلاثه را حتما تاکنون بارها و بارها دیده اید و بی شک میدانید که یکی از عجایب هفتگانه جهان به شمار می آیند . آیا به دلیل این انتخاب اندیشیده اید ؟! آیا میدانید که  هندسی پیچیده و اندیشمندانه ای که در ساخت آنها به کار رفته ، اهرام ثلاثه را به یکی از  معظم ترین آثار تمدن بشری تبدیل ساخته است ؟! درست حدس زده اید ؛ نخستین گام های ملموس مهندسی را می توان در ساخت اهرام مصر دید که تاریخ آنها به قرن ها پیش از میلاد مسیح باز میگردد .
مهندسین بینالنهرین ) سرزمین مابین دجله و فرات در عراق کنونی ) نیز پی برده بودند که برای ساخت ساختمان های عمومی باید زمین را گود کنند و بدین ترتیب آغازین کاربردهای بیل در کندن زمین مرسوم شد .
از سوی دیگر ، مهندسین یونانی نیز نقش بسیار زیادی در امر مهندسی و بویژه در ساختمان سازی و مکانیک داشته اند .
گرچه در این سوابق ، پیشینه بارزی از مهندسی صنایع به چشم نمیخورد ، اما کاربرد مهندسی صنایع در آنها نهفته و به سزاست ؛ در آن زمان هنوز تعریفی از مهندسی صنایع و حتی  مهندسی وجودنداشته اما دست اندرکاران باستانی ما بی آنکه بدانند نخستین فعالیت های  مهندسی را پایه ریزی میکرده اند و هدف ما از بیان چنین مواردی نیز همین بوده تا دانسته شود کوشش هایی که ماهیت مهندسی داشته اند ریشه در اعماق تاریخ دارند و آغازشان صرفا به یک یا چندین قرن اخیر باز نمیگردد . پس از بیان این مقدمات گمان میکنید اغراق می شود اگر ادعا کنیم : انسان از بدو خلقت مهندس آفریده شده است ؟!
با همه اینها طلیعه پیشرفت چشمگیر در علوم مهندسی به اواخر قرن هیجدهم میلادی باز
میگردد : انقلاب صنعتی !
در گامهای آتی و پس از تبیین مفهوم کار به تشریح این پدیده خواهیم پرداخت.

 


گام چهاردهم

پیشگامان مهندسی صنایع در نیمه اول قرن بیستم چه کسانی بودند ؟

در گام های پیشین چهار چهره برجسته نیمه نخست قرن بیستم را به تشریح شناختیم ؛ در کنار این بزرگان ، نظریه پردازان دیگری نیز بوده اند که مطالعات و تحقیقات آنان تاثیرات بسزایی در پیشرفت دانش صنعتی داشته است : جیمزگان ، در سال 1901 برای نخستین بار واژه مهندسی صنایع را درمجله مهندسی به کار برد .

در سال ، 1908 هوگو دریمر نخستین برنامه آموزشی مهندسی صنایع را در دانشگاه پنسیلوانیا ارائه نمود و خود او نخستین نوشته در حوزه مهندسی صنایع به معنای نوین آن را با عنوان "کارخانه سازمان و سازماندهی"  در سال 1910 به رشته تحریر درآورد .

کی ایرلانج ، در دهه 1910 تئوری خط نوبت را بیان نمود و وم کاربری مدیریت علمی را در امور اداری و دفتری مورد تاکید قرار داد .

والتر اسکات ، در مباحث خود اهمیت کاربرد دانش روانشناسی را در تبلیغات و مدیریت پرسنلی مورد تایید قرار داد .

اچ.اف.دوج ، رونالد فیشر ، دبلیو.آ.استوارت ، اچ.جی.رومیک ، که مباحث خود را در باب کاربرد و استنباط آماری ، تئوری احتمالات در بازرسی های نمونه ای ، تئوری ها و متدهای مدرن آماری ، طرح های تجربی و تئوری نمونه گیری ، در مطالعاتی مشابه ، بیان نموده اند .

تی.سی.فربتی ، در ارتباط با تئوری صف نظریات خویش را در دهه 1920 میلادی بیان نمود .

چستر برنارد ، کتاب های معروف خود را به نام وظایف مدیران بلندپایه در سال 1938 و سازمان مدیریت در سال ، 1948 در باب تئوری سازمان ، جامعه شناسی مدیریت و وم ارتباطات و نیز مسائل رهبری سازمان به رشته تحریر درآورده است .

والتر استوارت درکتاب کنترل کیفیت اقتصادی درسال ، 1930 تئوری آماراستنباطی و احتمالات در کارخانجات بل را در مسائل اقتصادی به کار گرفت و نمودارهای آماری به وجود آورد .

نوربرت وینر در باب استعمال تجزیه و تحلیل سیستم ها و سیستم اطلاعات و سایبرنتیکس ، نظریات خود را در دهه 1940 ارائه نمود .

در تحقیقاتمان به نیمه قرن بیستم رسیده ایم و اینک شناختی مفید و جامع از اغلب آنانی که تلاش هایشان در تکامل مهندسی صنایع تا مرز کنونی آن نقش داشته ، حاصل نموده ایم . اما در اینجا این پرسش به ذهن متبادر می شود که نخستین دانشکده برای تربیت مهندسین صنایع در چه سالی و در کجا تاسیس گردید . در گام آتی این سوال را به پاسخ خواهیم نشست .


گام سیزدهم

از برادران گیلبرت و مطالعات حرکت بیشتر بدانیم !

آیا تاکنون در مباحث ارزیابی کار و زمان نام این دو برادر را نشنیده اید ؟

فرانک و لیلیان در اوائل قرن بیستم در نتیجه مطالعاتی که بر روی حرکت - به عنوان یک تکنیک در امور مهندسی - انجام دادند تاثیر بسیاری بر مهندسی صنایع نهادند . دستاوردهای فرانک گیلبرت در زمینه بهبود روش هاست ؛ وی پس از آنکه مشاهده نمود تفاوت های اساسی در روش ها و حرکات افراد مختلف برای انجام فعالیتی واحد وجود دارد ، بر آن شد تا بهترین روش انجام یک کار را بیابد . فرانک در توسعه مطالعه حرکات ریز ، حرکات را به عناصر پایه ای به نام تربلیگ تقسیم بندی نمود ؛ او سرانجام در سال 1911 اصول مطالعات حرکت را منتشر نمود .

از سوی دیگر ، دلبستگی لیلیان به روانشناسی صنعتی در بسیاری از نوشته های او هویداست . وی تاثیر بسزایی در زمینه هایی چون فرصت بخشی به کارگران تازه کار و بی مهارت برای کسب تجربه ، مطالعه استراحت های مجاز برای رفع خستگی های غیرقابل ترمیم و مفاهیمی از این دست داشت .

در گام آتی روند معرفی نظریه پردازان نیمه اول قرن بیستم را ادامه خواهیم داد .


گام هفدهم

در نیم قرن گذشته و پس از جنگ جهانی دوم چه تحولاتی در حوزه مهندسی صنایع به وقوع پیوسته است ؟

جنگ جهانی دوم آغازی برای تسریع روند تکاملی حوزه دانش شد و به طبع آن مهندسی صنایع نیز از این قاعده مستثنی نبود . پس از جنگ جهانی و در طول دهه پنجاه عنایت به مباحثی نظیر قابلیت اطمینان (Reliability) کنترل عددی  (Numerical Control) و شبیه سازی  (Simulation)باب گردید .

از آغازین سال های دهه شصت و در سال های پس از آن که عصر فضا نام گرفته بود ، تئوری تصمیم گیری (Decision Theory)  ، سیستم های اطلاعاتی  (Information Systems)  ، تئوری

بهینه سازی (Optimization Theory) ، مشارکت زمان  (Time Sharing) ، برنامه ریزی احتیاجات مواد (MRP) ، مدیریت منابع (Resource Management) و پردازش از راه دور

)Teleprocessing( از جمله حوزه هایی بودند که به گستره علوم و دانش مهندسی صنایع   پیوستند.

با نزدیک شدن به سال های پایانی هزاره ، تکنولوژی های نوین پا به عرصه ظهور نهادند و روش های

 تولید ژاپنی (Japanese Production Techniques) ، سیستم های تولید انعطاف پذیر

 )Flexible Manufacturing Systems( ، هوش مصنوعی )Artificial Intelligence( ، شبکه های کامپیوتری (Computer Network) ، پردازش اطلاعات توزیعی (Distributed Data Processing) ، تولید به کمک کامپیوتر (Computer Integrated Manufacturing) ، برنامه نویسی به کمک صدا )Voice Programming( ، بازرسی خودکار )Automated inspection( ، کنترل سلسله مراتبی )Hierarchial Control( و اتوماسیون اداری (Office Automation) از جمله ابزارها و تکنیک های نوپای حوزه مهندسی صنایع گردیدند .

و اما سال های اخیر نیز ، سال های نظریاتی چون

طراحی جامع سیستم ، سیتم های اجتماعی )، (Total Systems Design , Social Sys

نظریه کنترل سیتم های بزرگ )Large Scale Systems Control Theory(

سیبرنتیک نظریه رفتاری (Behavioral Theory)

بوده است و بی تردید این روند رو به رشد تا بینهایت دانش نیز ادامه خواهد یافت ؛ در انتهای این گام تارنمای شماتیک مهندسی صنایع را ضمیمه کرده ایم .

از گذشته های دور به مرز امروز رسیده ایم ؛ حال که بیشتر و بیشتر از تاریخچه و قدمت مهندسی صنایع میدانیم زمان آن رسیده تا به دنیای کنونی گام بگذاریم . در گام آتی به اهمیت کارکرد مهندسی صنایع در صنعت جهانی خواهیم پرداخت .


گام شانزدهم

از پیشرفت های مهندسی صنایع در طول جنگ جهانی دوم چه میدانیم ؟

جالب است که بدانیم جنگ جهانی دوم با همه ویرانی ها و تلفات ، تاثیرات شگرفی در پیشرفت دانش بشری و از جمله مهندسی صنایع داشت ؛ توفق و پیروزی در جنگ نیازمند برخورداری از دانش برتر در قیاس با سایرین بود و همین کشورهای درگیر را به سوی سیر تکنولوژیکی سوق میداد . در طول جنگ جهانی دوم و با پیشرفت هایی که در زمینه های پژوهش در عملیات ، طرحریزی واحدهای صنعتی ، ارزیابی مشاغل ، حمل ونقل مواد و برنامه ریزی و کنترل تولید حاصل گردید ، فعالیت های مهندسی شکل بهتری یافت . همچنین جنگ جهانی سبب بذل توجه افزون تر به طراحی و تحلیل سیستم ها با هدف برنامه ریزی و کنترل فرایند ها گردید ؛ یکی دیگر از روش هایی که کاربرد گستردهای یافت برنامه ریزی شبکه  بود ؛ این روش نیز در طی جنگ جهانی دوم و توسط نیروی دریایی آمریکا شکل گرفت . روش های برنامه ریزی شبکه مانند روش مسیر بحرانی و روش ارزیابی و بازنگری برای برنامه ریزی و کنترل پروژه ها به کار گرفته شد تا این پروژه ها در کوتاه ترین زمان و با کمترین هزینه به انجام رسند .

مهندسی ارزش نیز یکی دیگر از دستاورد های جنگ جهانی دوم بود که در حقیقت به دنبال کمبود مواد اولیه و اهمیت یافتن آن و در پی تلاش های لری مای شکل گرفت .

 

در دهه  1950  و با تأسیس انجمن پژوهش در عملیات آمریکا  (ORSA) و انجمن علوم مدیریت )(IMS  دامنه تحقیقات تئوری در زمینه مهندسی صنایع افزایش چشمگیری یافت و به طور موثر از علوم ریاضی به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم های صنعتی استفاده گردید . چندین سال بعد و طی دهه های  1960 و  1970 که با توسعه وسیع کامپیوتر همراه بود ، مهندسی صنایع از طریق گسترش تحقیقات در واحدهای آموزشی و تحقیقاتی ، پایه و اساس ریاضی پیدا کرد ؛ مدل های ریاضی برای معرفی و بررسی سیستم ها تعریف شد و از سوی دیگر سیستم هایی نظیر طراحی به کمک کامپیوتر  (CAD) و ساخت به کمک کامپیوتر(CAM) ، سیستم های ساخت انعطافپذیر  (FMS) ، سیستم های ساخت یکپارچه کامپیوتری   (CIM)و روبوتها ، پا به عرصه مهندسی صنایع نهادند .

در گام آتی تشریح این روند تکاملی را ادامه خواهیم داد .


گام پانزدهم

آیا میدانید سابقه تاسیس دانشکده های مهندسی صنایع در ایران و جهان به چه تاریخی باز میگردد؟

با توسعه کاربرد مدیریت علمی در نتیجه تلاش افرادی چون تیلور و گانت ، با آغاز قرن بیستم تحولی در کارخانه ها به وجود آمد و کارایی و بهره وری آنها به چندین برابر افزایش یافت ؛ اما هنوز هم هیچ دانشکده ای تحت نام دانشکده مهندسی صنایع وجود نداشت تا آنکه در دهه 1920 چندین دانشگاه در آمریکا رشته مهندسی صنایع را دایر نمودند و اولین درجه دکترای مهندسی صنایع در سال 1933 به آقای بارنس در دانشگاه کرنل اعطا شد ؛ پایان نامه دکترای او نیز در  زمینه مطالعات حرکت بود .

با تاسیس انجمن مهندسی صنایع آمریکا در سال 1948 و همزمان با تشکیل انجمن کنترل کیفیت آمریکا ، پیشرفت چشمگیری در مهندسی صنایع به وجود آمد ؛ زین پس بود که مطالعات و تحقیقات در باب مفاهیم تخصصی مهندسی صنایع شکل جدی تری به خود گرفت و این سرآغاز راهی بود که همچنان ادامه دارد و تا بی نهایتِ دانش نیز ادامه خواهد داشت .

و اما در ایران و برای نخستین بار دانشکده مهندسی صنایع در دانشگاه صنعتی شریف در سال

1347 راه اندازی گردید.

با تمام آنچه گفته شد به این نتیجه نرسیده اید که مهندسی صنایع رشته ای نوپاست ؟! این بی شک ما را به گستره وسیع فعالیت های ممکن رهنمون می سازد و بر ماست که بر تلاش خود در پیمودن این راه بیافزاییم .

در گام آتی و در ادامه سیر تاریخی شکل گیری مهندسی صنایع در قالب کنونی آن ، تاثیرات

چشمگیر جنگ جهانی دوم را بر پیشرفت مهندسی صنایع مورد بررسی قرار خواهیم داد .


گام بیست و یکم

از نقش متمایز مهندسی صنایع در ایران کنونی بیشتر بدانیم !

در گام های پیشین از اهمیت کارکرد مهندسی صنایع در صنعت سخن راندیم ؛ گرچه تمامی آنچه در این باب گفته شد در صنعت کشور ما نیز صادق است اما علاوه بر آنها عواملی وجود دارند که نقش های جدیدی برای مهندسی صنایع در ایران امروز موجب میشوند .

در کشور ما حیطه فعالیت و مسولیت بسیاری از مهندسین فراتر از چارچوب وظایفی است که به طور متداول در سایر کشورها برای آنان ترسیم گردیده ؛ مدیریت سطوح بالا و میانی بسیاری از کارخانجات و صنایع و همچنین بسیاری از سازمان های بزرگ خدماتی ، بازرگانی و حتی فرهنگی به مهندسین محول شده است ، درحالیکه در سایر نقاط دنیا اینگونه مسولیت ها عموما به مدیران حرفه ای که تحصیلات ویژه مدیریت دارند واگذار میگردد . در آمریکا و در طی چند دهه اخیر واگذاری مدیریت رده بالا به مدیران مالی و حقوقی روندی صعودی داشته است . اما دلایل وجود این نقص در کشور ما چیست ؟ شاید بتوان به طور اجمال در دو بعد ذیل به این دلایل پاسخ داد :

الف - با توجه به وضعیت موجود ایران ، مهندسین بیشترین قابلیت را برای مدیریت کارا و موثر از خود نشان داده اند که خود معلول عواملی میباشد از قبیل آنکه دانشجویانی که رتبه های بهتری حاصل نموده اند ترجیح میدهند تا در رشته های مهندسی تحصیل نمایند ؛ لازم به ذکر است که این پدیده ، خود معلول ساختار نامناسب آموزشی کشورمان می باشد که در نتیجه آن به رشته های پراهمیتی چون مدیریت ، اقبال کمتری میشود .

ب- در اکثر موارد ، تکنولوژی از خارج کشور خریداری میشود و این موجب میگردد تا نقش واقعی مهندسین کمی تحت تاثیر قرار گیرد . به دلیل محدودیت امکانات ، نیروی مهندسین عمدتا در جهت توسعه و طراحی تکنولوژی مصرف نگردیده است و این موضوع نیز عاملی بوده تا خلاقیت آنان درجهت حل مشکلات و تصمیم گیری های استراتژیک و عملیاتی و ت گذاری های مدیریتی به کار گرفته شود . اگرچه مهندسین جوان این نوع مسائل را پیش پا افتاده تلقی می نمایند و انتظار دارند تا از تخصص خود در جهت حل مسائل پیچیده زمینه کاری خود استفاده نمایند اما پس از مدتی اهمیت و همچنین پیچیدگی اینگونه تصمیم گیری ها را درک می نمایند و با توجه به زمینه های فکری و تجربیات کافی که در زمینه تحلیل مسائل ریاضی دارند ، راه حل های مناسبی نیز برای این امور پیدا میکنند ، اگر چه روش های تصمیم گیری و برخورد با این مسائل را نیاموخته اند .

در این رابطه جایگاه مهندسی صنایع با دیگران متفاوت است . در حل مسائل و تصمیم گیری های یک کارخانه ، مهندسین صنایع نه تنها آموزش های مناسب دیده اند ، بلکه با مفاهیم برنامه ریزی و بهینه سازی سیستم ها نیز آشنایی کامل دارند لذا روش های برخورد با آنها را تا حد زیادی میدانند ، درحالیکه سایر مهندسین تنها از اطلاعات عمومی و روش های کلی تجزیه وتحلیلاستفاده می نمایند.

از سوی دیگر ، با تغییر حرکت اقتصادی کشور در جهت اقتصاد غیرمتمرکز آزاد ، نقش مهندسین صنایع بسیار حساس تر گردید . پیش از آن ، با توجه به قیمت ارز و یارانه سنگینی که دولت در اختیار کارخانجات می نهاد و همچنین کمبود کالا و عدم وجود رقابت ، مساله کارایی و کیفیت نمی توانست مطرح باشد و لذا مهم ترین عامل موفقیت یک کارخانه بستگی به سهمیه ارزی داشت که از دولت دریافت مینمود . با تغییر شرایط اقتصادی و حذف یا کاهش یارانه ، مشکلات جدید صنایع جلوه گر شدند . بسیاری از صنایع قادر نیستند محصولات خود را به فروش برسانند و برخی حتی از ادامه حیات خود اطمینان ندارند . تقریبا تمامی صنایع راه نجات خود را در بازسازی ماشین آلات و تجهیزات میدانند و این درحالیست که امکان چنین سرمایه گذاری سنگینی در همه موارد وجود ندارد و از سوی دیگر نیز ضریب بهره دستگاه های موجود پایین است . اگرچه خرید برخی ماشین آلات برای واحدها ضروریست اما هدف مسلم صنایع ما بایستی افزایش کارایی و بالابردن بهره وری امکانات موجود باشد و بیشک محور چنین تی مهندسین صنایع خواهند بود . بدین منظور لازم است ابتدا با طراحی و ایجاد سیستم های اطلاعاتی مشکلات را شناسایی نمود و سپس به برنامه ریزی در جهت افزایش کارایی و ارتقای کیفیت پرداخت . ورود تکنولوژی خارجی نقطه ضعف نیست به شرط آنکه پس از خرید درمورد روش های تولید و کارایی آنها در داخل کشور فعال بود و این از وظایف خطیر مهندسی صنایع در ایران میباشد .

 


گام بیستم

اصول فکری مهندسی صنایع چیستند ؟

اساس مهندسی در هر گرایشی با طراحی مبتنی بر اندازه گیری ، محاسبه و تحلیل با استفاده از علوم ریاضی و تجربی شکل میگیرد . بدین سبب حرفه مهندسی دیدی کاملا فنی و ماشینی دارد که موجب محدودیت دیدگاه در ابعاد خاص شده و برخی موضوعات مانند یافتن بهترین روش های مدیریتی و ارتباطات انسانی در دیدگاه محض مهندسی نادیده گرفته میشوند .

گفته ایم که مهندسی صنایع با در برداشتن نگرش سیستماتیک و فراگیر ارتباط تخصص های مختلف و نهاد مدیریت سازمان را ایجاد نموده و امور برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و نظارت بر امور اجرایی با هماهنگی بیشتری دنبال میگردد . این نگرش استمرار همان سیر تفکر تیلور و هم عصران وی میباشد که با تلاش تک تک آنان مجموعه اصول و نگرش های مدیریت علمی موجودیت یافت . مدیریت علمی همان نگرش سنتی مهندسی صنایع است . با پیشرفت مدیریت علمی ، مهندسی صنایع با تفکری بر مبنای علوم ریاضی ، فیزیکی ، اجتماعی و اقتصادی در عرصه صنعت و خدمات ظهور کرد که به معنی ایجاد یک تفکر فراگیر و سیستماتیک بود . نگاه مهندسی صنایع به مسائل از زوایا و دیدگاه های مختلف همانند توجه به خروجی و محصول سیستم ، توجه به مشتری و یا نگرش به بهره وری سازمان قابل طرح و پیگیری میباشد که بر مبنای اصول فکری تقریبا یکسانی دنبال میگردد . حال میخواهیم ببینیم اصول فکری مهندسی صنایع بر چه عواملی استوار است :

 - 1خلاقیت

فعالیت اصلی هر مهندس صنایع ارائه طرح برای بهبود سیستم های جاری و یا طرحی جدید میباشد که این نیازمند خلاقیت و نوع آوری جهت حصول به طرح های نو و بدیع میباشد . برخورداری از خلاقیت و ابتکار این امکان را به مهندسین صنایع میدهد که به تعمیق دانش خود پرداخته و فرصتی فراهم میشود تا ایده های جدید و خلاق مطرح گردند.

 - 2تفکر فراگیر

نگرش سیستماتیک و فراگیر برجسته ترین خصوصیت مهندسی صنایع است و اطلاق مهندسی صنایع و سیستم ها به این رشته بی ارتباط با این نگرش نیست . نگرش فراگیر موجب میشود مسائل از کل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسی دقیق قرار گرفته و مدل کاملی از سیستم های مورد نظر تهیه و مسائل مورد نظر آن به بهترین شکل طرح و بررسی گردد.

 - 3رهبری گروه

هر سیستم طرح ریزی شده اگر بدرستی اجرا نشود منتج به نتیجه نخواهد گردید و بنابراین حسن اجرای سیستم طراحی شده یک ضرورت مهم تلقی میشود . آشنایی با کلیت سیستم مورد نظر و نقش اجزا در کارکرد صحیح آن این امکان را فراهم می آورد تا هدایت و رهبری گروه کاری مجری سیستم با انگیزه بیشتری دنبال گردد ؛ در واقع علاوه بر طراحی سیستم ، مهندسی صنایع سیستم های پیاده سازی و اجرا را نیز پی ریزی نموده و نقش رهبری گروه های کاری را موثرتر دنبال می نماید .

 - 4مدیریت زمان

انجام کار بدون توجه به ظرف زمانی و تحویل به موقع خروجی مورد نظر سیستم ، ارزش زیادی نمیتواند داشته باشد . امروزه اهمیت زمان و فرصت های آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادی برای همگان مبرهن و بدیهیست . در این خصوص مهندسی صنایع با درک موضوع ، تکنیک هایی را بکار میگیرد که عامل زمان اجرای اجزای کاری را در تمامی فرایندها مورد توجه قرار میدهد .

 - 5ارتقا بهره وری و بهبود مستمر

اعتقاد به ارتقا بهره وری و بهبود مستمر یک اصل با ارزش در مهندسی صنایع بهشمار میآید . اکتفا به وضعیت فعلی جز در جا زدن نتیجه دیگری نخواهد داشت ؛ لذا مهندسی صنایع با پذیرش این مطلب که سطح دانش و مهارتها یک مقوله نسبی است ، سعی در افزایش بهره وری و بهبود وضعیت کاری نموده و تلاش می نماید امور کاری مداوما اثربخش تر و کاراتر گردند . نگرش بهبود مستمر این امکان را میدهد که هر روز به فکر ارتقایی هر چند جزئی باشیم .

 - 6یادگیری

یادگیری فرایندیست که نمی توان بر آن حد و مرزی تعیین نمود . مهندسی صنایع به منظور مطالعه و پیگیری مسائل همواره بر این نکته توجه دارد که هر مورد را ، منحصر به فرد بررسی نماید و جهت شناخت آن فرض بر این است که از تصورات ذهنی دوری نموده و سعی بر کشف واقعیت های حاکم بر اجزا و کل سیستم میباشد . لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهیت فنی امور موجب میگردد تا ذهنیت کنجکاو برای کشف حقایق نهفته در پدیده ها تقویت شود ، مهندسی صنایع با ذهنی بسته و خموده به سختی میتواند راه حل های ابتکاری و راهگشا برای مسائل موردنظر ارائه نماید.

در گام آتی به نقش متمایز مهندسی صنایع در ایران امروز خواهیم پرداخت .

 


 

گام نوزدهم

ابعاد محوری مورد انتظار از مهندسین صنایع کدامند ؟

اگرچه بنابرآنچه در گام پیش گفته ایم ابعاد گوناگونی را میتوان به عنوان وظایف مهندسی صنایع خواستار بود ، اما برای نمونه و خط دهی ذهنی به ده بعد از این ابعاد محوری در ذیل اشاره میکنیم :

 -1مهار تها و فنون مهندسی صنایع که نقشی حیاتی در هر فرآیند بازسازی اقتصادی و اجتماعی دارد را به خدمت گیرد.

 -2طیف قابل ملاحظه ای از بهبود در بهره گیری از منابع مالی ، انسانی ، زمانی و معنوی در دسترس را با استفاده از ابزارهای علمی مدل سازی و شبیه سازی ، تحقق بخشد.

 -3توانایی تدارک سطح هرچه بالاتری از رضایت از خدمات را برای مشتریان در حرفه های گوناگون ایجاد نماید.

 -4تغییر در میزان بازدهی فعالیت های در حال انجام در سطح کارگاه های اجرایی گوناگون را پدید آورد.

 -5با ایجاد ارزش افزوده ، بهبود در شرایط عرضه خدمات و ایجاد رفاه بیشتر در فعالیت ها و رفع تنگناها و نارسایی ها ایجاد کند.

 -6بهره گیری از فنون بسیار مقدماتی اندازه گیری کاروزمان و روش سنجی تا گونه های بسیار پیشرفته و مدرن مدیریتی توسط کارکنان مدیریت در سطوح مختلف را در دستور کار خود داشته باشد.

 -7ایجاد راهکارهایی جهت مقابله با فشارهای تحمیلی از سوی بازار برای افزایش دادن توانایی های بازار کار در برابر رقابت های گوناگون رودررو ، شناسایی تقاضاهای جدید و فزاینده مشتری در دستور کار او باشد.

 -8فنون کاهش دادن قیمت ها ضمن حفظ کیفیت و نیز ترجمه کیفیت های جدید (آوردن کیفیتی بجای کیفیت دیگر) مورد انتظار ولی پنهان از سوی مشتریان را ، به خدمت گیرد.

 -9زمان های کوتاهتر در تحویل کالا و خدمات را به اشکال مختلف گوناگون سازد.

 -10توانایی به خدمت گرفتن فناوری های جدید روباتیک ، طراحی و تولید توسط کامپیوتر ، شناسایی خودکار ، انبارداری و هدایت خودکار امکانات و تجهیزات را داشته باشد.

 


گام هجدهم

از اهمیت کارکرد مهندسی صنایع در دنیای امروز بیشتر بدانیم !

گفته ایم که مهندسی صنایع کاربرد اصول و تکنیک های بهبود ، طراحی و نصب سیستم هایی شامل انسان ، مواد ، اطلاعات ، انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالاها و ارائه خدمات بشکل کارا و مطلوب می باشد . برای بررسی ، ارزیابی و کاربرد این سیستم ها ، دانش و مهارت های علوم ریاضی ، علوم فیزیکی و علوم اجتماعی به همراه فنون و تکنیک های طراحی مهندسی مورد نیاز است . فعالیت های مهندسی صنایع همانند پلی است که ارتباط بین اهداف مدیریت و عملکرد عملیاتی سازمان را ایجاد می نماید . مهندسان صنایع درگیر افزایش بهره وری در مدیریت منابع انسانی ، روشها و تکنولوژی هستند ، درحالیکه سایر رشته های مهندسی با ماهیت فنی فرایندها و فراورده ها تعامل افزون تری دارند . در واقع مهندسی صنایع از معدود رشته های مهندسیست که عامل انسان یکی از مولفه های اصلی سیستم های مورد مطالعه آن را تشکیل میدهد . به همین سبب مهندسان صنایع در تیم های میان رشته ای برای امور برنامه ریزی ، نصب و کنترل و بهبود فعالیت های موسسات به کار گرفته میشوند . این فعالیت ها میتواند فعالیت های تولید ، نوآوری در محصولات ، ارائه خدمات ، حمل و نقل و جریان اطلاعات سازمانی را شامل شود . با توجه به آنچه گفته شد ، مهندسی صنایع بستر لازم برای تعامل تخصص های مختلف و کار گروهی را به بهترین وجه ایجاد نموده و در نتیجه طرح ، برنامه ریزی ، اجرا و نظارت بر عملکرد نظا مهای تولیدی خدماتی به صورتی منسجم تر انجام میگردد و این انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت کارها ، راحتی کارکنان ، کاهش هزینه ها ، ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان ختم خواهد گردید .

این توانمندی ها و کارکردها نقش و اهمیت مهندسی صنایع را بوضوح بیان مینماید . امروزه حیات اقتصادی سازمان ها و موسسات تولیدی و خدمات در بازار رقابتی شدید جهانی به استفاده بهینه از منابع در دسترس وابسته است و چنانکه میدانیم منابع در صورت هایی چون منابع در دسترس شامل مواد ، منابع انسانی ، ماشین آلات (شامل تجهیزات ، لوازم جانبی ، امکانات مورد نیاز شامل فضا و انرژی و ) ، منابع اطلاعاتی و منابع مالی طبقه بندی میشوند . ایجاد و نگهداری منابع یاد شده هزینه هایی را برای سازمان به دنبال دارد . هزینه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه بکارگیری این منابع است . هر شرکت تولیدی یا خدماتی که بتواند هزینه های خود را به حداقل ممکن برساند و به بیانی دیگر توانایی استفاده بهینه از منابع را در تمام ارکان سازمانی خود ایجاد نماید یا حاشیه سود بیشتری به دست خواهد آورد و یا قادر خواهد بود که قیمت های فروش خود را با حفظ حاشیه سود قبلی ، کاهش دهد . این بدان معنیست که قدرت رقابتی موسسه مذکور در بازار افزایش مییابد . با توجه به تحولات اقتصاد جهانی قدرت رقابتی شرط اساسی موفقیت در کسب و کار نوین محسوب میشود . در کنار این مسائل، توجه به نوآوری ها و ارتقا کیفی محصولات و خدمات که از طریق تلاش برای یافتن طرح های بهبود یافته و همچنین تحول در فرآیند کسب و کار نیز بقا و رشد موسسات را در پی خواهد داشت . با توجه به مراتب فوق اگر ضرورت ها و نیازمندی های رسیدن به امور مذکور را با تکنیک های مهندسی صنایع تطبیق دهیم مشاهده میکنیم مهندسی صنایع ابزار لازم برای حصول

اهداف سازمانی را بطور فراگیر و سیستماتیک فراهم میآورد و این نشانگر نقش و اهمیت بالای مهندسی صنایع بعنوان موتور محرک حرکت سازمان های امروزی است.


گام بیست و پنجم

گرایش های ایمنی صنعتی و تکنولوژی صنعتی دارای چه قابلیت هایی میباشند ؟

در گام پیشین ، دو گرایش اصلی مهندسی صنایع را شناختیم ؛ اینک به سراغ دو گرایش دیگر میرویم که اگرچه در جایگاه توجه پایین تری در قیاس با تولید صنعتی و برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها قرار دارند اما خود از جمله رشته های کاربردی صنعت و خدمات به شمار می آیند و چه بسا کارکردهایی داشته باشند که سایر رشته های فنی و مهندسی از آنها بی بهره اند . با تکنولوژی صنعتی آغاز میکنیم:

در تعریف تکنولوژی صنعتی میتوان گفت : فن به کارگیری مهارت های اجرایی و ذکاوت های فنی در جهت طراحی تجهیزات و تسهیلات مورد استفاده در بخش تولید و خدمات و تعیین تدابیر لازم برای ساخت و ساز آنان میباشد . (بهینه سازی در ساخت و ساز)

تکنولوژی صنعتی گرایشیست با بینشی فنی تر از دو گرایش تولید صنعتی و برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها که مشابه کارشناسی ساخت و تولید در مهندسی مکانیک بوده اما مجهز به توانایی بهینه سازی ، آگاه به مسائل بهینه سازی ساخت و ساز فرآورده های صنعتی و نیز نگهداشت و راه اندازی فنی واحدهای اجرایی میباشد . دارای توانایی انتقال و مدیریت تکنولوژیست و نیز حفظ و حراست از آن که به مدد امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در جهت حفظ و نگهداری نظام فنی و اجرایی گام بر میدارد ؛ با مدیریت تکنولوژی های در دسترس یا مواردی که در قالب انتقال تکنولوژی دادوستد میشوند ، در جهت افزودن کمیت و کیفیت فرآورده ها و نیز بهره برداری اثربخش از امکانات در دسترس ، اقدامات موثری انجام میدهد . با استفاده از تجهیزات کامپیوتری و مدارهای منطقی قادر است طیف وسیعی از خواسته های اجرایی بشر را که به دلیل محدودیت های انسانی به سهولت قابل تحقق نمی باشند ، عینیت بخشد . مباحث اجرایی و مهارتی ساخت و تولید فرآورده های صنعتی ، طراحی قالب ، قید و بست های صنعتی ، عملیات حرارتی و مباحث انتقال تکنولوژی را میتوان در زمره دیگر زمینه های تخصصی این گرایش ذکر نمود . کارشناس تکنولوژی صنعتی از مرحله طراحی یک ایده و نمونه سازی آن گرفته تا مرحله ساخت و تدارک امکانات تولید ، همینطور مدیریت مراحل اجرایی ، توان خدمت رسانی دارد ؛ علاوه بر آن ، ضایعات و عوامل بروز آنها را شناسایی کرده و تاثیرات گوناگونی که برجای می گذارند را ، مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد .

حال به سراغ ایمنی صنعتی میرویم :

در تعریف ایمنی صنعتی میتوان گفت : فن بهک اارگیری تدابیر ویژه مهندسی در جهت ایمن سازی نظام های گوناگون کاری در مواجهه با گونه های مختلاف ریسک رو در روی آنان میباشد . (بهینه سازی در ایمن سازی)

گرایش ایمنی صنعتی تلفیقی از سه رشته بهداشت حرفه ای ، مدیریت صنعتی و مهندسی صنایع  (جهت گیری عمده به سوی مهندسی صنایع است ) با رویکرد بهساز و پیشگیرانه و در عاین حال مهندسی ، در جوار متخصصین بهداشت حرفه ای که با دید پزشکی بیشتری به دنیای کار می نگرند ، تلاش در ایجاد نظام های شناخت خطرات و محدودسازی عملکردهای غی رایمن در محیط های کاری داشته ، روش ها ، برنامه ها و فرآیندهایی برای کنترل و ارزیابی خطرات پای گرفته و تلاش در ایجاد فضایی سالم برای نجات حرکت های بهره ور دارد . این گرایش مهندسی صنایع ضمن تسلط بر آگاهی های عمومی مهندسی صنایع به ویژه در راستای تطبیق دادن کار با توانایی های انسانی در زمینه هایی همچون مهندسی فاکتورهای انسانی ، عوامل فیزیکی و شیمیایی زیان آور محیط کار ، حفاظت صنعتی و اصول مدیریت ایمنی ، دارای تبحر و تخصص است . طراحی نظام هایی که بتوانند از آسیب رساندن به انسان ها ، امکانات و تجهیزات پیشگیری کرده ، حرکت ملایم و روان اجرا را تضمین نماید ، بخشی از توانایی های اجرایی این متخصصین به شمار میرود .

مکانیک سیالات ، جمع آوری و دفع فاضلاب های صنعتی ، مهندسی احتراق ، گازرسانی ، اعلام و اطفا حریق ، ایمنی در برق ، سم شناسی صنعتی ، ایمنی ساختمان و معدن ، ارگونومی ، تهویه صنعتی ، دیگ ها و ظروف تحت فشار ، روش های تولید ( 2و1 ) ایمنی در کشاورزی ، روانشناسی صنعتی ، عوامل شیمیایی محیط کار ، اصول بهداشت محیط ، بیماری های شغلی ، حفاظت صنعتی ، ایمنی بالابرها ، تحقیق در عملیات ، ترمودینامیک و انتقال حرارت ، عوامل فیزیکی محیط کار ، اصول مدیریت ایمنی ، ارزیابی کار و زمان و طرح ریزی واحد های صنعتی از جمله دروس اصلی و تخصصی پراهمیت این گرایش به شمار می آیند .


گام بیست و چهارم

گرایش های تولید صنعتی و برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها را بیشتر بشناسیم !

تولید صنعتی فن به کارگیری مهارت های تکنیکی - اقتصادی و استفاده موثر و نظام یافته از نیروی انسانی سازمان ، ماشین آلات ، تجهیزات ، سرمایه ، ساختمان و مواد به منظور تولید کالا با کیفیت و کمیت مطلوب میباشد .برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها فن به کارگیری روش های علمی جهت حل مسائل تصمیم گیری و برنامه ریزی در واحدهای صنعتی - خدماتی ، شامل جمع آوری اطلاعات ، تجزیه وتحلیل داده ها ، مدل بندی و حل مساله میباشد .با دقت و توجه موشکافانه در تعاریف فوق میتوان رسالت ، اهداف و ویژگی های مهندسی صنایع را بیان نمود :

نخستین نکته ای که که باید بدان توجه کرد ، پویایی پنهانیست که در ذات تعاریف فوق نهفته است ؛ این جملات بیانگر حرکتی مداوم و همیشگی هستند ، حرکتی در جهت آنچه که بهتر است یعنی بهبود مستمر ، حرکتی که هیچگاه متوقف نمیشود . شما برنامه ریزی می کنید ، تصمیم می گیرید ، به اجرا درمی آورید ، تجزیه وتحلیل می نمایید و آنگاه از نتایج حاصل جهت برنامه ریزی های آتی بهره میبرید   این چرخه ایست که هیچگاه از حرکت باز نخواهد ایستاد و همواره رو به سوی بهبود دارد ، چرا که ایستایی یعنی مرگ و مجموعه های پویایی چون واحدهای صنعتی - خدماتی هیچگاه به مرگ تمایل ندارند .

نکته دوم آنکه هیچ یک از تعاریف فوق به تنهایی قادر به بیان آنچه مهندسی صنایع ادعا میکند نیستند ، بلکه این دو مکمل یکدیگرند . گفته ایم که ویژگی بارز مهندسی صنایع در تفکر بهبود مستمر وضعیت موجود بوده و هرگز از وضعیت موجود راضی نیست و تلاش می نماید تا به سوی وضعیتی مطلوب تر حرکت نماید . در وهله اول ، تصمیم گیری و برنامه ریزی لازم است که حرکتیست به سوی هدف ، اما در گام بعدی به کارگیری و اجرای برنامه یا تصمیم و سپس تجزیه وتحلیل نتایج ، تضمین کننده صحت آن می باشند . گرایش تولید صنعتی به نگرش نظام مند ، منظم و علمی گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها نیازمند است و در نقطه مقابل ، برنامه ریزی و تحلیل نیز به نگرش اجرایی ، کاربردی و تجربی تولید صنعتی نیاز دارد .

نکته سوم ، دیدگاه انجام دهی و هماهنگ سازی است ، چراکه مهندسی صنایع گاه باید عوامل متضادی چون نیروی انسانی ، ماشین آلات ، زمان ، تجهیزات ، سرمایه ، ساختمان و مواد را در قالب یک مجموعه صنعتی - خدماتی آنچنان هماهنگ سازد تا مطلوبیت لازم در کیفیت و کمیت تولید را بدست آورد . این مساله ، ویژگی دیگری را یادآور میشود که همانا تفکر کل گرا ، جامع و نظام مند مهندسی صنایع می باشد . وی در هنگام برخورد با هر مجموعه ، پیش از آنکه به جزئیات بپردازد ، آنرا به صورت کلی مشاهده می نماید و به تعبیری از بالا یا بیرون نگاه میکند ؛ او اجازه نمیدهد تا یک بخش کوچک از آن مجموعه چنان مجذوبش نماید که از سایر قسمت ها غافل گردد و ارتباط بخش های دیگر را با آن جزء نبیند . وی میداند که همکاری تمام آن مجموعه است که کارایی کل را بدست میدهد و انتظاری که از مجموعه میرود با هماهنگی تمام اجزا برآورده میگردد .

گفته شد که مهندسی صنایع با مجموعه های پویایی چون واحدهای صنعتی خدماتی روبروست . هر مجموعه پویا دارای یکسری داشته ها یا ورودی ها ، یکسری ستاده ها یا خروجی ها و همچنین فرایندیست که این داشته ها را به ستاده ها تبدیل نماید . ویژگی مهندسی صنایع ، مشاهده همزمان این سه عامل است و این مساله خود موجب درک ارتباط بین مجموعه ها و عوامل مختلف و اقدام در جهت هماهنگ سازی و انجام آنها میشود . یک مهندس صنایع چنانچه بتواند ورودی ها و خروجی ها را اعم از فیزیکی و غیرفیزیکی در ذهن خود تصویر نماید و همچنین پردازش ها و فرایندهای تبدیل این ورودی ها به خروجی ها را مرور کند ، آنگاه به یقین خواهد توانست سازمان را به بهترین نحو اداره نماید .

نکته چهارم ، اصل بیشینه سازی کلی است که به طور ذاتی در این تعاریف به چشم میخورد ؛ اگر شما یک مجموعه را بصورت جامع و نظام مند مشاهده کردید ، درست نیست که تنها سعی نمایید یک جزء آن را در مطلوب ترین وضعیت و سطح ممکن نگه دارید و از سایر اجزا غافل بمانید ؛ مهندسی صنایع میگوید کل این مجموعه ، یعنی تمامی اجزای آن در ارتباط با هم و به صورت هماهنگ باید در یک سطح مطلوب قرار گیرند تا مطلوبیت کل مجموعه در بالاترین سطح قرار گیرد .

نکته پنجم واژه موثر در تعریف ذکر شده ، است ؛ اصولا در مهندسی صنایع مفهوم بهره وری کاربرد فراوانی دارد ؛ بهره وری خود انواع مختلف دارد و عموما به صورت نسبت خروجی ها (ستاده ها) به ورودی ها (داده ها) تعریف میگردد . دو رکن اساسی در افزایش بهره وری هر مجموعه ، کارایی و اثربخشی می باشند . کارایی نشان دهنده میزان کل فعالیت میباشد حال با هر مقصودی که میخواهد انجام شده باشد ، اما اثربخشی مبین آن قسمت از فعالیت است که درراستای رسیدن به هدف مجموعه انجام شده است ؛ به کارگیری واژه موثر نیز به همین معنا می باشد .

نکته ششم آن است مهندسی صنایع از روش های علمی جهت انجام کارهایش استفاده می نماید . روش های علمی روش هایی هستند که که در موارد متعدد از بوته آزمایش و تجربه گذشته اند و به بیان بهتر استاندارد گردیده اند و این دل مشغولی مهندسی صنایع است که سعی میکند در هر چرخه برنامه ریزی ، اجرا و تجزیه وتحلیل ، روش های مستند و استانداردی را در امور مختلف طراحی کند ، آنها را از حالت تجربه نشده خارج نماید و وارد ذات فرایند داخلی آن مجموعه نماید . دانش مهندسی صنایع سعی می نماید برای تمامی شرایط ، روش های علمی خاصی را طراحی کند تا در موارد مشخص ، این روش ها را به عنوان ابزاری در اختیار مدیر قرار دهد . مطالب گفته شده ، به طور عمده ، مفاهیم زیربنایی و فلسفی مهندسی صنایع را تشکیل میدهند به طوریکه مهندسی صنایع بایستی همواره تلاش نماید دیدگاه ها و برداشت های جدید و تازه ای از این مفاهیم کشف و تجربه نماید . مفاهیمی چون تصمیم گیری و برنامه ریزی ، مهارت های تکنیکی - اقتصادی ، موثر و نظام مند ، نیروی انسانی ، زمان ، ماشین آلات ، تجهیزات و سرمایه ، هزینه ، تولید ، کیفیت و کمیت و ارتباط این مفاهیم از دغدغه های اصلی مهندسی صنایع است.

نکات فوق از آن جهت بیان شده است تا تاکید گردد هیچ یک از گرایش های برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها و تولید صنعتی به تنهایی تمام مهندسی صنایع نیستند و تنها با حضور در کنار یکدیگر میتوان انتظار داشت مهندسی صنایع به اهداف خود نائل گردد .

در بیان دروس اساسی این دو گرایش باید گفت که وجه اشتراک فراوانی در این میان به چشم میخورد ، دروسی نظیر : کنترل پروژه ، کنترل کیفیت ، طرح ریزی واحدهای صنعتی ، کنترل تولید و موجودی های یک ، اصول مدیریت و تئوری سازمان ، ارزیابی کاروزمان ، تحقیق در عملیات ( 2و1 ) اقتصاد مهندسی ، آمار مهندسی ، نقشهکشی صنعتی (2و1 ).

در کنار این ، آن دسته از دروسی که برای یکی از دو گرایش اجباری می باشند را دانشجویان گرایش دیگر می توانند به صورت اختیاری اخذ نمایند و بدین ترتیب سطح اشراف خود را بر حوزه های کاری مهندسی صنایع هرچه بیشتر افزایش بخشند .

دروس اجباری پراهمیت گرایش تولید صنعتی که برای گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها اختیاری به شمار می آید عبارتند از : برنامه ریزی تولید ، مهندسی فاکتورهای انسانی ، طراحی ایجاد صنایع ، برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات ، برنامه ریزی و کنترل تولید و موجودی های دو .

دروس اجباری پراهمیت گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها که برای گرایش تولید صنعتی اختیاری به شمار می آید عبارتند از : تحلیل سیستم ها ، شبیه سازی ، طراحی سیستم های اطلاعاتی ، برنامه ریزی حمل و نقل .

در گام آتی تکنولوژی صنعتی و ایمنی صنعتی را بیشتر خواهیم شناخت .

 


گام بیست و سوم

گرایش های مهندسی صنایع را بیشتر بشناسیم !

مهندسی صنایع در مقطع کارشناسی در چهار گرایش تقسیم بندی میشود :

 -1تولید صنعتی

 -2برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها

 -3تکنولوژی صنعتی

 -4ایمنی صنعتی

دو گرایش تولید صنعتی و تحلیل سیستم ها در قیاس با گرایش های ایمنی صنعتی و تکنولوژی صنعتی ، به دلیل حوزه مفاهیم پیچیده تر ، گسترده تر و کاربردی تر ، دارای برجستگی چشم گیری در سطح دانایی و توانایی میباشند ، دانشجویانی با سطح علمی بالاتری را به خود می پذیرند و به همین دلیل گرایشه ای اصلی مهندسی صنایع به شمار می آیند . از این رو پیرامون این دو گرایش در گام های آتی شرح کامل تری بیان خواهیم نمود .

 

مهندسی صنایع در مقطع کارشناسی ارشد دارای چهار گرایش می باشد :

 -1مهندسی صنایع

 -2مهندسی سیستم های اقتصادی - اجتماعی

 -3مدیریت سیستم و بهره وری

 -4مدیریت مهندسی

گرایش مهندسی صنایع ، گرایش برتر کارشناسی ارشد به شمار می آید که به فارغ التحصیلان کارشناسی همین رشته اختصاص دارد ؛ سطح رقابتی برای ورود به این گرایش بسیار بالاست و با توجه به کمیت پایین پذیرش شوندگان ، نخبگانی که احاطه افزون تری به دروس آزمون ارشد داشته باشند قادر به ادامه تحصیل در این گرایش می باشند .

گرایش سیستم های اقتصادی - اجتماعی ، به نوعی گرایش دوم مقطع کارشناسی ارشد در حساب می آید که فارغ التحصیلان سایر رشته های فنی - مهندسی نیز مجازند بخت خود را برای قبولی در این رشته بیازمایند .

مدیریت سیستم و بهره وری را می توان چکیده دوره کارشناسی مهندسی صنایع دانست که به فارغ التحصیلان سایر رشته های فنی و مهندسی که حداقل سه سال سابقه مدیریتی داشته باشند اختصاص یافته است .

لازم به یادآوریست که گرایش مدیریت مهندسی ، به عنوان یکی دیگر از گرایش های کارشناسی ارشد مهندسی صنایع در حال گسترش بوده و هم اکنون در دانشگاه هایی نظیر دانشگاه صنعتی امیرکبیر ، در این گرایش نیز پذیرش صورت میگیرد .

دوره دکترای مهندسی صنایع مجموعه ای هماهنگ از فعالیت های پژوهشی و آموزشی است که موجب احاطه و دستیابی دانشجو به آثار علمی در زمینه مهندسی صنایع و توانایی در تهیه متون تحقیقاتی ، نوآوری ، کمک به پیشرفت و گسترش مرزهای دانش در این رشته خواهد شد . دوره دکترا نیز شامل سه گرایش زیر است :

 -1مهندسی صنایع

 -2سیستم های اقتصادی - اجتماعی

 -3مدیریت سیستم و بهره وری

در گام آتی به بررسی دو گرایش اصلی مقطع کارشناسی یعنی تولید صنعتی و برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها خواهیم پرداخت .

 


گام بیست و دوم

چه کسانی جذب رشته مهندسی صنایع میشوند ؟!

بگذارید کمی هم از خودمان بگوییم و صفاتی برای آنانیکه به تحقیق و پژوهش در حوزه مهندسی صنایع علاقه مندند بیان کنیم :

آنانیکه از دبیرستان با گرایش ریاضی وفیزیک به دانشگاه آمده و یا آنها که در رشته های دیگر دانشگاهی خاصه مهندسی در حال تحصیل بوده اند و حال تمایل دارند تغییر گرایش تحصیلی دهند و از مزایای مهندسی صنایع برخوردار شوند ، آنانیکه تمایل دارند با توانایی های ریاضیگونه خویش ، ارتباط بهینه ای بین اجزاء نهادها ، نظام ها و امکانات پدید آورند ، آنانیکه به برنامه ریزی و هدایت موثر امکانات اندیشیده و نظام مند هستند ، آنانیکه تمایل دارند با ایجاد فضایی بشاش و دلنشین ، از وقت و انرژی انسان ها با روحیه ای بسیار مطلوب و ثمربخش بهره برداری شود ، آنانیکه ذوق هنری داشته و نیز تمایلات فنی در طراحی و ساخت و ساز امکانات ، تجهیزات و نظام ها دارند ، کسانی که علایقی در خلق و بروز ابتکار در حوزه های کاربردی دارند ، آنانیکه به ایجاد امنیت می اندیشند و آفرینش راهکار برای مقابله با ریسک های گوناگون را دوست دارند ، آنها که ریاضی را دوست دارند ، با فن و حرفه عجینند ، کامپیوتر را بخشی از زندگی روزانه خود میدانند، با همنوعان رابطه ای دوستانه برقرار می نمایند ، ابعاد مدیریتی را دوست دارند ، اهل نوآوری و ارائه اندیشه های جدید هستند و خلاصه آنکه هماره به پویایی ، بهبود ، خلاقیت و کارایی می اندیشند مهندسی صنایع را برای خود برمیگزینند .

در گام آتی مهندسی صنایع را با گرایش های آن بیش از این خواهیم شناخت .

 


مدیران تصادفی

                                                                                                                                                                                                              

مدیران تصادفی کسانی هستند که به واسط یک اتفاق یا به عبارتی یک تصادف!!!،

 به پست مدیریت رسیده‌اند.

 

ویژگی‌ها:

 

۱) مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را تهدید» می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.

 

۲) مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

 

۳) مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.

 

۴) مدیران تصادفی، تصمیم‌های تکانشی می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است.

 

۵) مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

 

۶) مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را وفاداری» می‌دانند و نه تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.

 

۷) مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

 

۸) مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.

 

۹) مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.

 

۱۰) مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند

 

۱۱) مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، می‌بینند». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.


شناسایی و تدوین استراتژیهای پاسخ به ریسک (Response Strategy)

 

 

مدیر پروژه می بایست برای تمامی ریسک‌ها با درجه اهمیت بالا برنامه پاسخ تهیه نماید.

 

در زمان تهیه برنامه پاسخ گزینه های مختلفی وجود دارد که وی میبایست در نظر بگیرد. نمونه پاسخ‌ها و استراتژی‌های ذیل از جمله مواردی هستند که جهت برخورد با ریسک های منفی مورد استفاده قرار می گیرند.

 

استراتژی قبول ریسک (Accept) :

 

در این رویکرد، مدیر پروژه با توجه به شرایط ریسک با درجه اهمیت بالا تصمیم می گیرد که هیچگونه اقدامی جهت برخورد و جلوگیری از آن و پس از مواجه با آن انجام ندهد. این تصمیم می تواند با توجه به وجود یکی از علل ذیل گرفته شود:

 

مدیر پروژه ممکن است به این نتیجه برسد که می تواند با ریسک برخورد کند، اما هزینه برخورد و واکنش های پیش‌گیرانه از آن از تاثیری که در صورت به وقوع پیوستن ریسک ایجاد می شود بسیار بیشتر است.

 

مدیر پروژه و تیم پروژه ممکن است نتوانند راه یا آلترناتیوی جهت برخورد و پاسخ به منظور جلوگیری از وقوع ریسک ارائه کنند. هر چند که ممکن است درجه اهمیت ریسک بسیار بالا باشد، اما به دلیل عدم شناسایی راه حل مناسب، مجبور به قبول وقوع ریسک می باشند.

 

استراتژی نظارت و کنترل بر ریسک (Monitor)

 

در این شرایط، مدیر پروژه به صورت پیش گیرانه ریسک را مدیریت نمی کند، اما روند کاهش و یا افزایش احتمال وقوع آن را در طول زمان، پیگیری و کنترل می نماید. اگر مدیر پروژه به این نتیجه برسد که احتمال وقوع ریسک از زمانهای گذشته بالاتر رفته، تیم پروژه می بایست پاسخ مناسب‌تر و سخت‌تری را در این زمان ارائه نماید. این روش مناسب آن‌دسته از ریسک هایی است که شناسایی شده و تصمیم به مدیریت آنها گرفته شده است اما پیش‌بینی شده که وقوع ریسک در بازه های زمانی دورتری اتفاق می افتد.

 

استراتژی جلوگیری از وقوع ریسک (Avoid) :

 

جلوگیری کردن از وقوع ریسک به معنای آن است که مدیر پروژه و تیم وی شرایطی را فراهم آورده‌اند که علت به وجود آورنده ریسک به صورت کامل از بین برود. برای مثال اگر مدیر پروژه به این نتیجه برسد که بخشی از پروژه دارای ریسک با درجه زیادی می باشد، مدیر پروژه می تواند آن بخش از پروژه را بنا به صلاحدید خود حذف نماید یا با انجام فعالیت هایی زمینه کامل وقوع ریسکها را از بین ببرد.

 

استراتژی انتقال ریسک به غیر (Transfer) :

 

در بعضی از موارد امکان دارد که مسئولیت برخورد با ریسک یا مسئولیت های ناشی از تبعات آن با صلاحدید مدیر پروژه و تیم پروژه از پروژه جدا شده و به شخص حقیقی یا حقوقی دیگری واگذار گردد. برای مثال ممکن است ریسکی در زمینه یک تکنولوژی خاص در پروژه مشاهده شده باشد که تیم پروژه بنا به هر دلیل قادر به مدیریت آن یا پذیرش تبعات ناشی از آن نباشد، بنابراین یکی از گزینههای قابل انجام، واگذاری اجرای آن به یک فرد یا شرکت خاص دارای صلاحیت و تجربه مشابه می باشد.

 

استراتژی کاهش ریسک (کاهش احتمال یا تبعات) (Mitigate) :

 

به صورت معمول از این استراتژی بیشتر در پروژه استفاده می گردد. کاهش ریسک به این معناست که مدیر پروژه پیش فعالیت هایی را انجام می دهد تا اطمینان حاصل نماید که ریسک اتفاق نمیافتد یا در صورت وقوع تبعات و تاثیرات آن اندک خواهد بود. بدین ترتیب در پروژه‌ها احتمال از بین بردن علت ریسک به صورت کامل کم است و بیشتر از تکنیک کاهش احتمال وقوع یا تبعات آن استفاده می شود.


هوش مصنوعیِ گوگل و پیش بینی زمان مرگ !!

 

برخی اوقات دکترها تشخیص می‌دهند که بعضی بیماران تا مدت زیادی زنده نخواهند ماند و آن‌گاه با کمی بررسی درمی‌یابند که فرصت زندگی بیمار مورد نظر چقدر است. اگرچه بعضی اوقات این پیش‌بینی‌ها آن‌قدرها دقیق نیست و بیماران ممکن است زودتر از موعد تعیین شده دار فانی را وداع گویند یا این‌که به طور کلی پیش‌بینی دکتر اشتباه از آب در می‌آید و این بیماران به زندگی‌شان ادامه می‌دهند.اما با هوش مصنوعی گوگل میتوان زمان تقریبی مرگ هرکسی را پیش بینی کرد.

 

چند سالی از ورود فناوری هوش مصنوعی شرکت گوگل به حوزه علوم پزشکی می گذرد؛ این بار صحبت هایی از تخمین احتمال و زمان مرگ بیماران توسط هوش مصنوعی به میان آمده و گوگل مثل همیشه برتری خود را در این بحث ثابت کرده است.دپارتمان علوم پزشکی بخش هوش مصنوعی گوگل در حال به کار گیری فناوری هوش مصنوعی به منظور تخمین احتمال و زمان مرگ بیماران بستری شده در بیمارستان است و نتیجه های اولیه حاکی از دقت بیشتر این فناوری در مقایسه با تخمین پزشکان و سیستم اورژانس بیمارستان ها از احتمال و زمان مرگ افراد است.

 

 

فناوری هوش مصنوعی شرکت گوگل با بررسی تمامی داده های مربوط به بیمار ائم از اطلاعات موجود در سامانه بیمارستان، پرونده پزشکی وی و گزارش های انجام شده توسط پزشک معالج، پیش بینی های دقیقی را از احتمال و زمان مرگ بیماران به نمایش می گذارد؛ هوش مصنوعی گوگل به منظور تخمین خود داده هایی را در محاسبات استفاده می کند که در روش های گذشته مربوط به محاسبه احتمال و زمان مرگ بیماران توسط پزشک و یا سیستم اورژانس بیمارستان مورد بررسی قرار نمی گرفت.

 

 

در یکی از آزمایشات اولیه، گوگل از فناوری هوش مصنوعی خود برای تخمین احتمال و زمان مرگ فردی با بیماری سرطان سینه پیشرفته استفاده کرد؛۲۴ ساعت پس از شروع این آزمایش، هوش مصنوعی گوگل پیش بینی کرد که این بیمار به احتمال ۱۹٫۹ درصد در زمان بستری بودنش در این بیمارستان فوت خواهد کرد و این در حالی است که تخمین پزشکان و نیز سیستم اورژانش بیمارستان از احتمال مرگ وی در زمان بستری بودنش ۹٫۳ درصد محاسبه شده بود؛ بیمار پس از گذشت ۲ هفته از زمان اعلام نتیجه پیش بینی گوگل جان خود را در بیمارستان از دست داد.

 

فناوری هوش مصنوعی شرکت گوگل به منظور رسیدن به نتیجه پیش بینی خود در مورد این بیمار تعداد ۱۷۵۶۳۹ داده اطلاعاتی مختلف را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده بود و در این میان اطلاعاتی وجود داشت که در پیش بینی های انجام شده توسط پزشکان و نیز سیستم اورژانس بیمارستان مود توجه قرار نگرفته بود.

 

در پیش بینی های مرسوم که توسط پزشکان و سیستم اورژانس بیمارستان انجام می گرفت فقط قسمتی از اطلاعات و داده های اطلاعاتی پزشکی موجود در سامانه الکترونیکی بیمارستان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گرفت و این در حالی است که هوش مصنوعی گوگل علاوه بر همه داده های اطلاعاتی موجود در سامانه الکترونیکی بیمارستان از اطلاعات موجود در گزارش های مکتوب دستی پزشکان نیز برای رسیدن به نتیجه پیش بینی خود استفاده کرده بود و به همین دلیل شاهد دقت بیشتر در نتیجه تخمین هوش مصنوعی گوگل در مورد این بیمار بودیم.

 

گوگل در حال گسترش فعالیت های فناوری هوش مصنوعی خود در این حوزه است و تا به همین جای کار در مطالعات انجام شده، ۱۱۴۰۰۳ بیمار مختلف و بیش از ۴۶ میلیارد داده اطلاعاتی مربوط به وضعیت سلامتی آنها را مورد بررسی قرار گرفته است.

 

 

از جمله دیگر فعالیت های انجام شده توسط دپارتمان هوش مصنوعی شرکت گوگل در حوزه پزشکی می توان به طراحی یک دستیار مجازی هوشمند مخصوص برای پزشکان اشاره کرد؛ این دستیار هوشمند با احراز هویت پزشک از روی صدای او می تواند نیاز به ثبت گزارشات پزشکی به صورت دستی و تایپ و  وارد کردن آنها به سامانه بیمارستان و کلینیک های پزشکی را حذف کرده و اطلاعات و گزارشات مذکور را تنها از طریق گفت و گو با پزشک و گوش فرا دادن به صحبت های وی در سامانه اطلاعاتی بیمارستان ثبت نماید.

 

همه ما از پیدایش و پیشرفت روز افزون دستیار های هوشمند مجازی مختلف مانند Siri شرکت اپل آگاه هستیم، اما به گفته کارشناسان اهمیت عملکرد بی نقص دستیار هوشمند مجازی مختص پزشکان طراحی شده توسط شرکت گوگل که قرار است از آن در بیمارستان ها و کلینیک های پزشکی استفاده گردد به مراتب بیشتر است؛ اشتباه در عملکرد این دستیار مجازی می تواند سلامتی افراد، نوع و میزان درمان و دارو های تجویزی برای وی را تحت تاثیر خود قرار داده و در نهایت جان او را به خطر بیاندازد.


با ارزش‌ترین برندهای جهان

 

به گزارش  بیزینس اینسایدر، گزارش برترین برندهای جهانی در سال ۲۰۱۹ که برای بیست و نهمین سال متوالی منتشر شده است، نشان می‌دهد برندهای تکنولوژی به سلطه خود بر روی بازارها ادامه داده‌اند و این در حالی است که برندهای لوکس با سرعت زیادی در حال نزدیک شدن به آن‌ها بوده اند.

 

طی ۲۰ سال تهیه این گزارش، نام ۳۰۰۰ برند در بین ۱۰۰ برند برتر دیده شده است که تنها ۳۱ برند توانسته‌اند خود را در بین برترین برندهای جهانی نگه دارند. برندهای برتر بر حسب معیارهایی چون میزان محبوبیت، گستره جغرافیایی بازار، ارزش سهام، ارزش برند، تعداد کارکنان و میزان فروش رتبه بندی شده‌اند.

 

در ادامه با ۱۰ برند برتر جهان آشنا می‌شوید:

 

اپل

این شرکت آمریکایی یکی از برترین برندهای عرضه محصولات الکترونیکی در جهان است.

 

گوگل

گوگل محبوب‌ترین ابزار جست‌وجو در بین کاربران در سطح جهان است و اخیرا تلاش های زیادی برای در اختیار گرفتن رهبری جریان هوش مصنوعی انجام داده است.

 

آمازون

بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی در جهان که در طول یک سال اخیر فعالیت خود را در کشورهای در حال توسعه و نوظهور به میزان زیادی گسترش داده است.

 

مایکروسافت

این شرکت در حال حاضر محبوب‌ترین سیستم عامل کامپیتوری در جهان را در اختیار دارد.

 

کوکا کولا

از سال ۱۸۸۶ تاکنون کوکا کولا یکی از شناخته شده‌ترین برندهای غذایی جهان و محبوب‌ترین برند نوشیدنی‌ها بوده است.

 

سامسونگ

اولین برند برتر غیرآمریکایی حاضر در این فهرست که یکی از اصلی ترین محرک‌های رشد در کره جنوبی نیز محسوب می شود.

 

تویوتا

برترین برند ژاپنی و اولین برند خودروسازی حاضر در این فهرست که توانسته بالاتر از بنز قرار گیرد.

 

بنز

این برند آلمانی اولین نماینده اروپا در فهرست برندهای برتر است. بنز اخیرا به دنبال توسعه خودروهای خودران از طریق همکاری با بی.ام.و بوده است.

 

مک دونالد

دومین برند غذایی حاضر در بین ۱۰ برند برتر جهان که اکنون بزرگ‌ترین برند فست فود نیز شناخته می‌شود.

 

دیزنی

دیگر نماینده آمریکا در این فهرست که در حوزه سرگرمی فعال است. این برند دو مقر اصلی در امریکا و تایلند دارد.


قدرت سپاسگزاری

 

می‌خواهم درباره قدرت یک کلمه ساده با شما صحبت کنم:

 

 متشکرم"

 

این کلمه‌ای است که قدرت سلامتی، شادی، عملکردهای قهرمانانه و موفقیت را به ما می‌دهد.

 

تحقیقات نشان می‌دهد که افراد سپاسگزار شاد‌تر و دارای روابط دوستانه بهتری هستند.

 

 بیان قدردانی ریتم تپش قلب را بهبود می‌بخشد.

و این امر کمک می‌کند استرس کم شود و تحت شرایط سخت، عاقلانه‌تر فکر و پیشرفت کنیم.

 

از نظر فیزیولوژیکی؛ همزمانی استرس داشتن و سپاسگزار بودن غیر ممکن است.

هنگامی که سپاسگزارید، جسمتان سرشار از احساسات خوب می‌شود، مغز شروع به ترشح هورمونهای اندورفین می‌کند و این هورمون باعث بالا رفتن انرژی و روحیه شده و هورمونهای استرس را نابود می‌کند.

 

قدردانی برای سلامتی محیط کاری نیز ضروری است.

در حقیقت دلیل اینکه چرا افراد کارشان را درست انجام نمی‌دهند به این دلیل است که آن‌ها احساس می‌کنند ازکارشان قدردانی نمی‌شود. یک متشکرم ساده و نشان دادن قدردانی می‌تواند تفاوت‌های زیادی ایجاد کند.

 

سپاسگزاری مثل ماهیچه است. هر چه بیشتر تمرین کنی قوی‌تر می‌شود.

 

این هم ۴ روش برای تمرین سپاسگزاری برای هر روز از سال:

 

۱پیاده روی سپاسگزاری انجام دهید.

۱۰ دقیقه در روز را به این امر اختصاص دهید. هرآنچه که به خاطرش سپاسگزارید را بیان کنید. پاهایی برای راه رفتن، چشم‌هایی برای دیدن، خانواده‌ای پشتیبان. این کار ما را برای داشتن روزی مثبت آماده می‌کند.

 

۲- شکرگزاری در هنگام غذا خوردن، هنگام غذا خوردن تشکر کردن را فراموش نکنید.

 

۳- نامه قدردانی بنویسید.

تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که این کار را انجام می‌دهند طی یک ماه بعدی شادترند و کمتر دچار استرس می‌شوند.

 

۴- در محیط کاری از کلمه متشکرم زیاد استفاده کنید. به همکاران و افراد تیمتان با نشان دادن اینکه قدردان کارشان هستید، انرژی دهید. تشکر از مشتری‌هایتان فراموش نشود.

 

 

- اتوبوس انرژی اثر جان گوردون


مدیران تصادفی

                                                                                                                                                                                                              

مدیران تصادفی کسانی هستند که به واسط یک اتفاق یا به عبارتی یک تصادف!!!،

 به پست مدیریت رسیده‌اند.

 

ویژگی‌ها:

 

۱) مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را تهدید» می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.

 

۲) مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

 

۳) مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.

 

۴) مدیران تصادفی، تصمیم‌های تکانشی می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است.

 

۵) مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

 

۶) مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را وفاداری» می‌دانند و نه تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.

 

۷) مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

 

۸) مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.

 

۹) مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.

 

۱۰) مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند

 

۱۱) مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، می‌بینند». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.


تفاوت Ph.D و DBA چیست؟

 

 Ph.D مخفف واژهی لاتین فیلوسوفیای دکتر یا (Philosophiae Doctor) دورهی دکتری در علوم را گویند.

 D.B.Aمخفف عبارت Doctorate of Business Administration است DBA . یک مدرک دکترای تحقیقی است که تمرکز آن بر شیوه های کاربردی تجارت است .

 

1. نخستین تفاوت این دوره ها، ورودی آنهاست.

  • مخاطبان دوره DBA مدیرانی با سابقه بوده که به دنبال ارتقای مهارت های حرفه ای مدیریتی خود می باشند.
  • مخاطبان دوره Ph.D  فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد رشته های مختلفی می باشند که با علایق تحقیق و پژوهش در زمینه علوم  وارد دوره Ph.D می شوند.

 

2. دومین تفاوت ، رویکرد آموزشی آنهاست.

  • هدف دوره های مهارتی DBA ارتقای مهارت های مدیران ارشد کسب و کار که سال ها تجربه کار در صنایع مختلف را دارند می باشد.
  • سرفصل های آموزشی دوره Ph.D  به گونه ای طراحی شده که دانشپذیر  با تئوری های صرف آشنا شود.

 

3. سومین تفاوت ، در اهداف این دوره هاست.

  • هدف دوره Ph.D  تولید دانش جدید بر پایه تحقیق و پژوهش‌های آزمایشگاهی یا کتابخانه‌ای است.
  • هدف دوره DBA، دانش‌پذیر اصول تحقیق و پژوهش در عارضه‌های سازمان را با رویکرد اجرایی می اموزد.

 

دوره تحصیل ممکن است تمام وقت یا پاره وقت باشد. مدت زمان معمول برای گذراندن دکتری در دوره‌های تمام وقت ۳ تا ۴ سال است. البته دانشجویان ممکن است این دوره را در کمتر از ۳ سال به پایان برسانند.


1. فعالیت هایتان را ثبت کنید

در تمام راهکارهای مدیریت زمان ثبت کردن فعالیت ها اولین کاری است که باید انجام داد. این ثبت کردن می تونه به هر شکلی و با استفاده از هر ابزاری باشه. شما می تونید فعالیت هایتان را در یک دفتر ثبت کنید و یا در نرم افزارهایی مثل Outlook، Google Tasks و یا ابزارهای مشابه کارهایتان را ثبت کنید. اما نوشتن فعالیت ها و گذاشتنشان جلوی چشمتان باعث می شود که بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید و کاری را فراموش نخواهید کرد.

 

2. اولویت ها را تعیین کنید

تعیین اولویت ها یکی دیگر از موارد مهمی است که در بیشتر راهکارهای مدیریت زمان به آن اشاره شده. تعیین اولویت ها به شما یک نظم کاری خواهد داد.

 

3. زمان های موثر خود را بشناسید

برای هر کسی اتفاق می افته که در ساعاتی از روز پرانرژی تر و با انگیزه تر از دیگر ساعات روز باشد. به عنوان مثال بعضی ها صبح تا قبل از ظهر موثر تر هستند و بعضی ها بعد از ظهر ها. شناختن این زمان به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید بهتر تشخیص دهید که زمان مناسب چه فعالیتی چه موقعی خواهد بود.

 

4. میزان زمان هر فعالیت را تخمین بزنید

برآورد زمانی برای هر فعالیت می تواند کمک کند تا تخمین بزنید فعالیت هایتان چه میزان از ساعات روز را به خود اختصاص خواهد داد. این کار می تواند در مدیریت کارهای برنامه ریزی نشده نیز به شما کمک کند. فعالیت ها برنامه ریزی نشده بخشی از اتفاقات روز هستند که آگاهی از میزان زمانی که روزانه در اختیار دارید می تواند به برنامه ریزی بهتر برای آنها نیز کمک کند.

 

5. فعالیت های برنامه ریزی نشده را مدیریت کنید

وقتی اتفاق پیش بینی نشده ای رخ می دهد اول درجه اهمیت آن را بررسی کنید. سعی کنید به راه حل ها فکر کنید. گاهی باید به چنین کارهایی "نه" گفت و گاهی می توان این کارها را به شخص دیگری واگذار کرد و از کمک دیگران استفاده کرد.

 

6. با خودتان ملاقات کنید

در طول روز از طریق ایمیل، تلفن، جلسات حضوری با افراد مختلف برخورد می کنیم. بهتر است زمانی را برای خودتان کنار بگذارید. خودتان از از دنیای آنلاین و برخوردها را جدا کنید و فعالیت هایتان را بازنگری کنید.

 

7. توان تمرکز خود را بالا ببرید

مهارت در کنترل تمرکز می تواند نقش مهمی در مدیریت فعالیت هایتان داشته باشد. برای کنترل تمرکز باید عواملی را که باعث از دست رفتن تمرکز می شود شناخت.


کلاه‌فروشی روزی از جنگلی می‌گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاه‌هایش را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه‌ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون را دید که کلاه‌ها را برداشته‌اند.

فکر کرد که چگونه کلاه‌ها را پس بگیرد. در حال فکرکردن سرش را خاراند و دید که میمون‌ها هم این کار را کردند. او کلاهش را از سرش برداشت و دید که میمون‌ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. پس این کار را کرد. میمون‌ها هم کلاه‌ها را به ‌طرف زمین پرت کردند. او همه‌ی کلاه‌ها را جمع کرد و روانه‌ی شهر شد.

 

سال‌ها بعد نوه‌ی او هم کلاه‌فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه‌اش تعریف کرد و تأکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان ماجرا برایش اتفاق افتاد.

او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون‌ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون‌ها هم این کار را کردند. در نهایت کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون‌ها این کار را نکردند.

یکی از میمون‌ها از درخت پایین آمد و کلاه را از سرش برداشت و پس‌گردنی محکمی به او زد و گفت: فکر می‌کنی فقط تو پدربزرگ داری!»

 

برای این‌که در صدر رقابت قرار گیریم، باید در جست‌وجوی شیوه‌هایی بهتر و متفاوت‌تر باشیم. کاری که امروز از انجام آن نتیجه می‌گیریم، شاید فردا نتیجه ندهد


 

در حالی که به احتمال زیاد قادر به محاسبه دقیق درصد شکست نوآوری های تجاری نیستیم ولی توافق عمومی براین است که می توانیم چنین فرضی را بپذیریم. پس از چندین سال تحقیق و مشاهده، دلایل مشابهی برای به نتیجه نرسیدن نوآوری ها به دست آمده است. در اینجا 10 عامل مهم شکست نوآوری ذکر می شود:

 

1. نبود فرهنگی که از نوآوری حمایت کند؛

2. احساس مالکیت نکردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مدیران؛

3. فقدان یک فرایند گسترده و فراگیر جهت نوآوری؛

4.  تخصیص ندادن منابع کافی برای این فرایند؛

5.  عدم ارتباط بین پروژه ها و طرح ها با استراتژی سازمان؛

6. صرف نکردن زمان و انرژی کافی برای رفع ابهامات سازمانی؛

7.  ایجاد نکردن تنوع در فرایندها (عقاید مختلف و متضاد)؛

8.  توسعه ندادن ابزارها و سنجش های اندازه گیری پیشرفت؛

9.  عدم وجود مربیان و مدیران توانا در تیم های نوآوری؛

10.  فقدان یک سیستم ایده پرداز مدیریتی.


در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید

 

اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می‌دانست.

 

تحلیل راهبردی :

هر فردی خود را ارزیابی می‌کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی‌توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید هستید». اما بیش از آنچه باور دارید می‌توانید».


تنها دلیل بقا و افزایش جمعیت گربه ها بازاریابی است.

فرض کنید در محله شما دویست خانه وجود دارد ، و محله شما قلمرو زندگی پنج گربه است.

فرض کنید که شما یک جوجه کوچولو برای فرزندتان خریده اید و آن جوجه را در حیاط رها می کنید.

برای چند دقیقه وارد ساختمان می شوید و چشم از جوجه بر میدارید!

احتمالا هنگام بازگشت به حیاط اثری از جوجه نخواهید یافت و جوجه بیچاره توسط یکی از گربه های محل ربوده شده و نوش جان خواهد شد.

 

جالب اینجاست که اگر در هریک از خانه های محل هم در نگهبانی از جوجه ها کوتاهی شود ، ظرف چند دقیقه سرنوشت جوجه همان است که بود!

 

در حقیقت و به عبارت ساده تر گربه های محل، همواره تمامی قلمرو خود را بصورت تمام وقت رصد می کنند و هیچ تغییر مرتبط با حوزه فعالیت آنها از چشمان تیزبین گربه ها مخفی نخواهد ماند.

 یعنی گربه ها طی یک برنامه منظم و مدون همواره ما را زیر نظر دارند و خیلی اوقات که ما تصورش را هم نمی کنیم ساکت و آرام از لای شاخ و برگ گیاهان یا روی دیوار نظاره گر ما هستند.

 

استراتژی گربه ها ، حضور دائم است و شاید این استراتژی یکی از دلایل بقای این پلنگ های خانگی است.

 

بی تردید الگوی استراتژی گربه می تواند در مارکتینگ هم مورد توجه قرار گیرد.

 

گربه ها به دلیل اینکه در یک خانه هیچ وقت جوجه ای را ندیده اند ، آن خانه را از لیست بازبینی خود حذف نمی کنند ، برای آنها هر خانه در هر زمان یک شکارگاه بالقوه است و در روز چندین و چند بار به آنجا سر می زنند .

 

ترجمه این عمل گربه ها در زبان بازاریابی یعنی :

هر شخص حقیقی یا حقوقی می تواند همواره برای شما امکان ایجاد یک بازار جدید را فراهم کند.

 

پس به دلیل اینکه مدتی است از شما خرید نکرده است او را از لیست مشتریان خود حذف نکنید و ارتباط خود را با او حفظ کنید.

 از این پس وقتی چشمتان به چشمان گربه محله افتاد ، به چشمان او خیره شوید ، حتما متوجه برق شیطنتی که در چشمان اوست خواهید شد.


بگذارید پیش از هر چیزی یک تجربه ذهنی با هم داشته باشیم: برای لحظاتی خود را به صورت جوجه تصور کنید داخل تخم مرغ یا به دوران جنینی برگردید و بازگردید به داخل رحم. هم جوجه و هم جنین هر دو موجود زنده است و هر دو ادراک دارند اما آن ها چه چیزی واقعا از این جهان درک می کنند آن ها از دریچه ای تنگ و بسیار محدود به این جهان می نگرند. این جهان سر جای خودش هست اما آن چه آنان درک می کنند بسیار ناچیز و بسیار محدود و گاهی اشتباه است.

پارادیم ها یعنی مجموعه ای از پیش فرض ها و پیش دانسته ها و ارزش ها که به عنوان یک چارچوب فکری، روی تحلیل و تصمیم گیری ما تاثیر عمیق دارند. ما از پنچره هایی به نام پارادایم ها به دنیا نگاه می کنیم. اما گاهی اوقات پارادایم شیفت (تغییر پارادایم) رخ می دهد و پنجره ای جدید به روی ما گشوده می شود:

یک مثال معروف در حوزه پارادایم شیفت توسط کوپرنیک در تاریخ علم رقم زده شد. تا آن زمان، زمین مرکز عالم بود و همه چیز به دور آن میچرخید. اما ناگهان معادلات تغییر کرد و مشخص شد که داستان کاملا متفاوت است! این زمین است که دور خورشید می‌چرخد! علاوه بر آن حتی خورشید هم مرکز عالم نیست!

 

بنابراین دنیا پر است از سرزمین های نامکشوف و حقایق ناشناخته اما این ما هستیم که با ذهنیت محدود و پارادایم های کهنه خود به این دنیا نگاه می کنیم. اما تغییر پارادایم، از سخت ترین کارهای جهان است! در غیر این صورت اگر تغییر پارادایم کار راحتی بود معمولاً مردم روزی 3 بار پارادایم خود را تغییر می دادند!

 

تحلیل راهبردی

برای تغییر پارادایم سه تکنیک کاربردی ساده قابل پیشنهاد است:

1-از کلمات ویرانگر استفاده کنید. تمام پارادایم ها در برابر چرا» ضعیف هستند. هر گاه با موضوعی برخورد کردید از جمله این که  خودروها چهارچرخ دارند یا رستوران ها چرا فقط غذا می دهند از خود بپرسید چرا؟

 

2-از ناآگاهی و معصومیت استفاده کنید! افرادی را به کار بگیرید که اصلا با آن موضوع آشنا نیستند. آن ها چون ذهن شان خالی است به راحتی می توانند پیش فرض های شما را شناسایی کنند و به چالش بکشند.

 

3-از مثال های مخالف استفاده کنید. زمانی که ما داخل یک پارادایم هستیم یکی از بهترین ها برای ایجاد ترک در باور خودمان و دیگران ارایه مثال های مخالف است. مثلا ما باور داریم که فلان محصول را نمی توانیم اینترنتی بفروشیم. شما می توانید مثال هایی را بیابید که در نقطه ای دیگر همین محصول را اینترنتی فروخته اند یا یک آزمایش کوچک انجام دهید که نشان دهد می شود آن محصول را اینترنتی فروخت.


موفقیت‌های ایلان ماسک بی‌پایان هستند و هریک برای یک کارآفرین خواب رویایی: بنیان‌گذار غول مالی پی‌پال، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت خودروسازی تسلا که به معنای واقعی کلمه دنیا را تغییر داد؛ بنیان‌گذار شرکت اسپیس‌ایکس که سعی دارد ما را وارد جهان دیگری کرده و سفر به مریخ را محقق سازد.

ما می‌توانیم از سمت خودمان، جریانی از صفات را برای این کارآفرین ردیف کنیم: مبتکر، رهبر، نبوغ، چشم‌انداز، آینده‌نگر، کارآفرین واقعی!
اما آیا می‌توانیم توصیف کنیم چرا ایلان ماسک این‌قدر موفقیت بزرگ کسب کرده است؟

ما با ارزیابی شخصیت این کارآفرین، ۵ ویژگی شخصیتی برای موفقیت‌های او پیدا کردیم که شاید تمایز او را توضیح دهد، اما مهم‌تر این است که چگونه این ویژگی‌های شخصیتی را در زندگی شخصی خود پیاده‌سازی کنیم:

▪️خیر» هیچ معنایی ندارد

همسر اول ایلان ماسک یک حکایت جالب از دانشگاه او تعریف می‌کند. وی در یکی از آزمون‌های تستی خود ۹۸ درصد را می‌گیرد. اما ایلان ماسک کمال‌گرا است و نزد استاد خود می‌رود تا آن‌ها را وادار کند نمره‌اش را به ۱۰۰ درصد تغییر دهند.
همین ۲ درصد کسری، او را در یک وضعیت ناخوش‌آیندی قرار می‌دهد و می‌رود که با استادش صحبت کند و وضعیت را تغییر دهد. در نهایت او موفق شد؟ بله او راهی برای رسیدن به ۱۰۰ درصد پیدا کرد. زیر خیر» برای او معنایی نداشت.

▪️یک تمرکز منحصربه‌فرد

ماسک، هنر تمرکز بر یک هدف خاص را به کمال رسانده است. او از کارهای خسته‌کننده دوری گزید تا حواسش پرت نشود. اکنون به شرکت تسلا نگاه کنید: یک غول خودروسازی که دنیا را تغییر داده است. مطمئنا تسلا بدون تمرکز ایلان ماسک به اینجا نمی‌رسید.
به زندگی کاری خود و روشی که برای انجام کارها در پیش می‌گیرید، دقت کنید. فکر می‌کنید چه چیزهای کوچکی در مقیاس با هدف بزرگ شما، به راحتی باعث حواس‌پرتی شما می‌شوند و بهره‌وری کمتری به بار می‌آورند. چگونه می‌توانید در برنامه‌ریزی روزانه خود تغییراتی ایجاد کنید که یک کار را به اتمام رسانده و آن را به طور موثر، هیجان‌انگیز و هدفمند انجام دهید؟

▪️اخلاق کاری که از شور و شوق نشات می‌گیرد

ایلان ماسک کاری که انجام می‌دهد را دوست دارد، چون کاری که دوست دارد را انجام می‌دهد. اشتیاق او به کارش این‌قدر زیاد است که منجر به شیفت‌های کاری شب مکرری می‌شود. او بارها ۸۰ ساعت کار در هفته را تجربه کرده است و زیر میز کار خود خوابیده است.
حقیقت این است که وقتی در یک کار شوق زیادی داریم، دیگر این کار نیست و به یک ماموریت، بازی و تفریح تبدیل می‌شود. ما می‌بینیم برای ساعت‌های طولانی مشغول کار هستیم و داریم لذت می‌بریم و احساس خستگی نمی‌کنیم. اصلا حس نمی‌کنیم که ۸۰ ساعت در هفته کار کردیم، زیرا مشتاق هستیم.

▪️بزرگ فکر کردن با ایده‌هایی کوچک

بسیاری از ایده‌های بزرگ ایلان ماسک از پرسش‌های کوچکی ناشی می‌شوند. چگونه حمل و نقل کالیفرنیا را راحت‌تر کنیم؟ راه‌آهن برقی که از داخل تونل بزرگی در زیر زمین عبور می‌کند.
پرسش‌های اولیه کوچک و پیش‌پا افتاده هستند ولی به پاسخ‌های بزرگ‌تر منجر می‌شوند. او پاسخ سوال را می‌گیرد و سعی می‌کند به بهترین شکل انجامش دهد.
بنابراین، یک ایده کوچک پیدا کنید؛ پاسخ‌های واضح بدهید و بعد تمرکز خود را روی این پاسخ‌ها بگذارید و با استقامت پیگیری کنید.

▪️سالم و قوی

ایلان ماسک به شدت قوی است. هر ۴ ویژگی که در بالا توضیح دادیم، فقط در افرادی ظاهر می‌شوند که از بدنی سالم و قوی با تصمیم‌گیری‌هایی ثابت قدم برخوردار باشند. ماسک سعی دارد کارها را به روشی سالم و سازنده انجام دهد.

منبع: entrepreneur

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها